daylong

/ˈdeɪˌlɒŋ//ˈdeɪlɒŋ/

همه ی روز، تمام روز، تمام روز a daylong trip سفری که تمام روز طول میکشد، سفرتمام روز

بررسی کلمه

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: lasting the entire day.

- a daylong march
[ترجمه گوگل] یک راهپیمایی یک روزه
[ترجمه ترگمان] یک روز به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- raining daylong on the garden
[ترجمه گوگل] در طول روز در باغ می بارد
[ترجمه ترگمان] صدای ریزش باران در باغ به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a daylong trip
سفری که تمام روز طول می کشد،سفرتمام روز

2. On Sunday the horses were harnessed to a heavy wagon for a day-long ride over the Border.
[ترجمه گوگل]روز یکشنبه اسب ها برای یک روز سواری بر فراز مرز به یک واگن سنگین مهار شدند
[ترجمه ترگمان]روز یکشنبه اسب ها به گاری سنگینی بسته شده بودند و برای یک روز سواری طولانی از مرز رد می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The day-long seminars will be broadcast through high-definition television on to large theater screens in 20 cities.
[ترجمه گوگل]سمینارهای یک روزه از طریق تلویزیون با کیفیت بالا در نمایشگرهای بزرگ تئاتر در 20 شهر پخش خواهند شد
[ترجمه ترگمان]سمینارهای بلند مدت از طریق تلویزیون با تعریف بالا به صفحات نمایش بزرگ تئاتر در ۲۰ شهر پخش خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And the biggie: a daylong marriage seminar in November 1991 for wedded inmates at the Daniel prison.
[ترجمه گوگل]و بزرگ: سمینار یک روزه ازدواج در نوامبر 1991 برای زندانیان ازدواج کرده در زندان دانیل
[ترجمه ترگمان]و the: یک سمینار ازدواج daylong در نوامبر ۱۹۹۱ برای ازدواج زندانیان در زندان دانیل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We also ran day-long workshops throughout the region to help give prospective speakers more confidence.
[ترجمه گوگل]ما همچنین کارگاه‌های یک روزه‌ای را در سرتاسر منطقه برگزار کردیم تا به سخنرانان آینده اعتماد بیشتری بدهیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین کارگاه های در طول روز را در سراسر منطقه برگزار کردیم تا به سخنرانان آینده اطمینان بیشتری بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. There will be a daylong jamboree, treasure hunt and barbecue on the Saturday.
[ترجمه گوگل]روز شنبه یک جامبوری، گنج یابی و باربیکیو برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]مجمع daylong در روز شنبه برای شکار و کباب کردن در روز شنبه برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The court was packed throughout the day-long hearing, and Sonia Sutcliffe sat alongside her solicitor carefully taking notes on a clipboard.
[ترجمه گوگل]دادگاه در طول جلسه یک روزه مملو از جمعیت بود و سونیا ساتکلیف در کنار وکیل خود نشسته بود و با دقت روی کلیپ بورد یادداشت می کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه در طول جلسه دادرسی روز پر شد و سونیا Sutcliffe با احتیاط به کنار مشاور حقوقی خود نشست و به دقت یادداشت را بر روی تخته شاسی اش یادداشت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Tea with the Turtle Uncle Alfred woke from his day-long nap to find Anabelle sitting by the canal.
[ترجمه گوگل]چای با لاک پشت عمو آلفرد از خواب یک روزه خود بیدار شد و دید که آنابل در کنار کانال نشسته است
[ترجمه ترگمان]چای با آن عموی لاک پشت آ آلفرد از خواب طولانی بیدار شد که آنابل کنار نهر نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wednesday, Jan. 12 Attends a daylong management training seminar for chief executive officers of 12 nonprofit organizations in Sorrento Valley.
[ترجمه گوگل]چهارشنبه، 12 ژانویه در سمینار آموزشی مدیریت یک روزه برای مدیران ارشد 12 سازمان غیرانتفاعی در دره سورنتو شرکت می کند
[ترجمه ترگمان]چهارشنبه، ۱۲ ژانویه، سمینار آموزشی مدیریت daylong برای افسران اجرایی ۱۲ سازمان غیر انتفاعی در دره سورن را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have a habit of filling small sketchbooks with hour or day-long sequences of watercolours.
[ترجمه گوگل]من عادت دارم دفترهای طراحی کوچک را با توالی های یک ساعته یا یک روزه از آبرنگ پر کنم
[ترجمه ترگمان]عادت به پر کردن sketchbooks کوچک با توالی های زمانی یا روزه - دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The year begins with a day-long workshop, at which the council sets priorities for the coming year.
[ترجمه گوگل]سال با یک کارگاه یک روزه آغاز می شود که در آن شورا اولویت های سال آینده را تعیین می کند
[ترجمه ترگمان]سال با یک کارگاه یک روزه شروع می شود که در آن شورا اولویت های سال آینده را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. First Lian Kai several daylong meetings, have sat buttocks all hemp.
[ترجمه گوگل]اولین لیان کای جلسات چند روزه، باسن تمام کنف نشسته اند
[ترجمه ترگمان]، اولین \"لیان کای\" چندین جلسه از روز پیش رو داشت روی کل کنف نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Light pours daylong into the parlor.
[ترجمه گوگل]نور در طول روز به داخل سالن می ریزد
[ترجمه ترگمان]روشنایی روز را در اتاق نشیمن روشن می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In Washington, daylong festivities will wind up with a large fireworks display over the Washington Monument.
[ترجمه گوگل]در واشنگتن، جشن های یک روزه با نمایش آتش بازی بزرگ بر فراز بنای یادبود واشنگتن به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان]در واشنگتن، جشن daylong با یک نمایش آتش بازی بزرگ بر روی بنای یادبود واشنگتن منفجر خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Today, travel agencies in Krakow hawk daylong tours combining Auschwitz with the picturesque Wieliczka salt mine, with its rock salt chapel, sculptures and chandeliers.
[ترجمه گوگل]امروز، آژانس‌های مسافرتی در کراکوف، تورهای یک روزه را که آشویتس را با معدن نمک زیبای ویلیچکا، با کلیسای کوچک نمک، مجسمه‌ها و لوسترهایش ترکیب می‌کنند، برگزار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه، آژانس های مسافرتی در Krakow hawk daylong از آشویتز با معدن نمک Wieliczka زیبا، با نمازخانه ساحلی its، مجسمه ها و chandeliers استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• throughout an entire day, lasting a whole day

پیشنهاد کاربران

بپرس