daydream

/ˈdeɪˌdrim//ˈdeɪdriːm/

به خواب و خیال فرو رفتن، خیال پردازی کردن، خواب و خیال، رویا، تیناب، نقشه ی خیالی، خیال باطل، افکار پوچ، خیال باطل کردن، خیال خام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a dreamlike fantasy one has while awake, usu. about pleasant events in the future.
مترادف: reverie
مشابه: conceit, dream, fantasy, figment, idea, musing, notion, phantasm, pipe dream
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: daydreams, daydreaming, daydreamed
مشتقات: daydreamy (adj.), daydreamer (n.)
• : تعریف: to have daydreams.
مترادف: fantasize, stargaze
مشابه: dream, fantasy, imagine, romance

جمله های نمونه

1. his daydream has always been to become rich and famous
خواب و خیال او همیشه این بوده است که معروف و پول دار بشود.

2. a passive girl who prefers to daydream at home
دختر بی حالی که ترجیح می دهد در خانه رویاپردازی کند

3. when i was young, i used to daydream about becoming a pilot
در جوانی درباره ی خلبان شدن خیال پردازی می کردم.

4. He drifted off into another daydream.
[ترجمه نگین] او به فکر خیال های باطل دیگری رفته بود
|
[ترجمه sekai] او به دنبال یک رویای دیگر رفت.
|
[ترجمه گوگل]او به رویای دیگری رفت
[ترجمه ترگمان]به فکر فرو رفت و در رویای دیگری فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Boys and girls daydream about what they want to be.
[ترجمه sekai] پسرا و دخترها در مورد چیزی که میخوان بشن خیال پردازی میکنن
|
[ترجمه نیما] رویا ی دختر ها و پسر ها در مورد چیزی که میخوان بشن
|
[ترجمه گوگل]پسران و دختران در مورد آنچه که می خواهند باشند، خیال پردازی می کنند
[ترجمه ترگمان]پسرا و دخترها در مورد چیزی که میخوان فکر میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was just enjoying a daydream about winning the Nobel Prize for literature.
[ترجمه گوگل]من فقط از خیال بافی در مورد برنده شدن جایزه نوبل ادبیات لذت می بردم
[ترجمه ترگمان]من داشتم از خیال بافی درباره برنده جایزه نوبل ادبیات لذت می بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I was trying to daydream, but my mind kept wandering. Steven Wright
[ترجمه گوگل]سعی می‌کردم رویاپردازی کنم، اما ذهنم سرگردان بود استیون رایت
[ترجمه ترگمان]سعی می کردم خیالات را از ذهنم بیرون کنم، اما ذهنم همچنان سرگردان بود استیون رایت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mark had begun to daydream, and didn't even hear the teacher's question.
[ترجمه اصغر] مارک شروع به خیال پردازی کرده بود ، و حتی سوال معلم هم نشنیده بود
|
[ترجمه sekai] مارک شروع به خیال پردازی کرده بود ، و حتی سوال معلم هم نشنید
|
[ترجمه گوگل]مارک شروع به رویاپردازی کرده بود و حتی سوال معلم را نشنید
[ترجمه ترگمان]مارک شروع به خیال بافی کرده بود و حتی سوال معلم را نشنیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As children, we learn that we shouldn't daydream.
[ترجمه گوگل]در کودکی یاد می گیریم که نباید خیال پردازی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به عنوان کودکان یاد می گیریم که ما نباید خیال بافی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ingrid was brought out of her daydream by a shout from her mother.
[ترجمه گوگل]اینگرید با فریاد مادرش از رویاهایش خارج شد
[ترجمه ترگمان]اینگرید از رویایش بیرون آمد و با فریادی از مادرش بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She had a sudden flash of a daydream.
[ترجمه گوگل]او ناگهان رؤیای خود را دید
[ترجمه ترگمان]ناگهان فکری به ذهنش خطور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You would probably daydream or even want to run away.
[ترجمه گوگل]احتمالاً خیال پردازی می کنید یا حتی می خواهید فرار کنید
[ترجمه ترگمان]احتمالا خیال داری خیال کنی یا حتی می خوای فرار کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You know the power of the daydream to transform the lumber-room's contents into precious jewels.
[ترجمه گوگل]شما قدرت رویا در تبدیل محتویات اتاق چوب را به جواهرات گرانبها می دانید
[ترجمه ترگمان]شما قدرت رویا دارید که محتویات اتاق را به جواهرات گران بها تبدیل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A goal without an action plan is a daydream. Nathaniel Branden
[ترجمه گوگل]هدف بدون برنامه عمل یک رویا است ناتانیل براندن
[ترجمه ترگمان]یک هدف بدون برنامه عملی، خیال بافی است Nathaniel Branden
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Many women daydream about having time to themselves.
[ترجمه گوگل]بسیاری از زنان رویاپردازی می کنند که برای خود وقت بگذارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از زنان آرزوی داشتن زمانی برای خود را داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fantasy indulged in while awake, reverie
wishfully imagine, think about something pleasant (while awake)
a daydream is a series of pleasant thoughts, especially about things that you would like to happen.
when you daydream, you think about pleasant things that you would like to happen.
think of something pleasant and enjoyable, have a pleasant and dreamy series of thoughts; envision a scheme

پیشنهاد کاربران

مثال؛
As she sat in class, she loved to daydream about her upcoming summer vacation and all the adventures she would have.
He would often daydream about quitting his job and traveling the world, but for now, he was stuck in a routine.
...
[مشاهده متن کامل]

The artist would daydream about creating a masterpiece that would be exhibited in a famous museum, but for now, she was stuck on her first project.
مترادف ها؛
Dream
Fantasize
Imagine
Ponder
Speculate
Rhapsodize
Revere

خیال پردازی کردن
فکر کردن به رویاهای پوچ
خیال پوچ
خیال بافی ، رویا پردازی
افکار پوچ ، خیال باطل کردن!✌🏻
Have pleasant thoughts , often about things one
. wishes would became reality
Forexample:
. Sorry i wasn't listening _ i wad daydreaming
🙇🏻‍♀️
خیالبافی. رویا ( هنگام بیداری )

sorry i wasn't listening , i was daydreaming
ببخشید گوش ندادم ، رویاپردازی میکردم
to think about something pleasant, especially when this makes you forget what you should be doing
رویا پردازی که موقع کار، کلاس و. . انجام میدیم، تا از حقیقت و حال دور باشیم
have pleasant thoughts, often about things one wishes would become reality
example for the sentence about day dream
The man has day dream for his work.

رؤیا پردازی، خیالبافی، خیال پردازی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس