day of reckoning


روز جزا، روز رسیدگی

جمله های نمونه

1. To sensible men, every day is a day of reckoning.
[ترجمه گوگل]برای مردان عاقل، هر روز، روز حساب است
[ترجمه ترگمان]برای مردان عاقل، هر روز یک روز حساب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The day of reckoning is coming for the water company directors.
[ترجمه گوگل]روز حساب برای مدیران شرکت آب فرا می رسد
[ترجمه ترگمان]روز حساب برای مدیران شرکت آب می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The shoplifter's day of reckoning came when he was charged with 30 cases of theft.
[ترجمه گوگل]روز حساب سارق مغازه زمانی فرا رسید که او به 30 مورد سرقت متهم شد
[ترجمه ترگمان]روز حساب زمانی رسید که متهم به ۳۰ مورد دزدی متهم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Officials concerned with environmental policy predict that a day of reckoning will come.
[ترجمه گوگل]مقامات مرتبط با سیاست های زیست محیطی پیش بینی می کنند که روز حسابرسی فرا خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران سیاست زیست محیطی پیش بینی می کنند که یک روز حساب به پایان برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tomorrow is the day of reckoning; the accountant will tell me what my profits were and how much tax I'll have to pay.
[ترجمه گوگل]فردا روز حساب است؛ حسابدار به من خواهد گفت که سود من چقدر بوده و چقدر مالیات باید بپردازم
[ترجمه ترگمان]فردا روز حساب است؛ حسابدار به من می گوید که منافع من چه بوده است و چه مقدار مالیات باید بپردازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You're enjoying yourself now, but a day of reckoning will come.
[ترجمه گوگل]شما در حال حاضر از خودتان لذت می برید، اما یک روز حساب و کتاب فرا خواهد رسید
[ترجمه ترگمان]حالا داری از خودت لذت می بری، اما یک روز حساب باز خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Their day of reckoning had come.
[ترجمه گوگل]روز حسابشان فرا رسیده بود
[ترجمه ترگمان]روز حساب فرا رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The smoke and sound told her the day of reckoning had begun.
[ترجمه گوگل]دود و صدا به او گفت که روز حساب آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]دود و صدا به او گفته بود که روز حساب شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But on the day of reckoning a divided Kurdistan could be a fatally weakened one.
[ترجمه گوگل]اما در روز محاسبه، کردستان تجزیه شده می تواند به شدت ضعیف شود
[ترجمه ترگمان]اما در روز حساب کردن یک کردستان تقسیم شده می تواند یک نفر را به شدت تضعیف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Officials concerned with environmental policy predict that a day of reckoning will come when the issue has to be faced again.
[ترجمه گوگل]مقامات مرتبط با سیاست های زیست محیطی پیش بینی می کنند که روز حسابرسی فرا می رسد که باید دوباره با این موضوع مواجه شد
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران سیاست زیست محیطی پیش بینی می کنند که یک روز حساب زمانی خواهد رسید که مساله دوباره باید صورت بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The day of reckoning has come.
[ترجمه گوگل]روز حساب فرا رسیده است
[ترجمه ترگمان]روز حساب فرا رسیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the day of reckoning finally arrived, the truth was found to lie well in the middle ground between these extremes.
[ترجمه گوگل]وقتی بالاخره روز حساب فرا رسید، حقیقت در حد وسط بین این افراط‌ها یافت شد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که روز حساب فرا رسید، حقیقت پیدا شد که در میان این افراط lie
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The shoplifter's day of reckoning came when he was changed with 22 cases of theft.
[ترجمه گوگل]روز حساب سارق مغازه با 22 مورد سرقت عوض شد
[ترجمه ترگمان]روز حساب کار مغازه وقتی با ۲۲ مورد دزدی عوض شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The day of reckoning will come when the high economic growth rate finally falters.
[ترجمه گوگل]روز حساب فرا می رسد که نرخ رشد اقتصادی بالا در نهایت لنگ می زند
[ترجمه ترگمان]روز حساب زمانی خواهد رسید که نرخ رشد اقتصادی بالا در نهایت متزلزل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• judgment day, doomsday
the day of reckoning is a day or time in the future when people will be punished for what they have done wrong.

پیشنهاد کاربران

روز موعود
a time when you have to deal with the bad results of something you did in the past
روز تسویه حساب

بپرس