dawned on

پیشنهاد کاربران

شستش خبردار شد
افتادن دو زاری
تازه فهمیدم / حالا فهمیدم. . . /همین الان تازه متوجه شدم که. . . .
Wait a second – it just dawned on me
متوجه چیزی شدن
It gradually dawned on us
آشکار شدن . کاشف به عمل آمدن
Dawn on you means :you begin to realize it for the first time

بپرس