dauntless

/ˈdɔːntlɪs//ˈdɔːntlɪs/

معنی: سرانداز
معانی دیگر: نترس، بی باک، بی هراس، متهور، بی ترس، بی پروا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: dauntlessly (adv.), dauntlessness (n.)
• : تعریف: unable to be intimidated or discouraged; not daunted; fearless.
مترادف: fearless, intrepid, stout-hearted, undaunted, unflinching
متضاد: fearful, timid
مشابه: bold, brave, courageous, daring, doughty, gutsy, lionhearted, resolute, stalwart, valiant, valorous, venturesome

- Though wounded, the dauntless lieutenant continued to command his platoon.
[ترجمه آرمان بدیعی] با وجود اینکه زخمی بود، ستوان جسور و بی باک به فرماندهی کردن جوخه اش ادامه داد.
|
[ترجمه گوگل] ستوان دلهره گرچه مجروح شد، به فرماندهی دسته خود ادامه داد
[ترجمه ترگمان] ستوان که با آنکه مجروح شده بود همچنان به جوخه خود ادامه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- She was dauntless in her efforts to discover the truth.
[ترجمه گوگل] او در تلاش های خود برای کشف حقیقت بی دریغ بود
[ترجمه ترگمان] در تلاش او بود که حقیقت را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Dauntless in spirit, they became steeled through hardship.
[ترجمه گوگل]آنها از نظر روحی شهوانی، در سختی فولادین شدند
[ترجمه ترگمان]با روحیه ای قوی، با سختی رو به رو شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dauntless decided to take a firm stand in the matter.
[ترجمه گوگل]داانتلس تصمیم گرفت در این مورد موضع قاطعانه ای اتخاذ کند
[ترجمه ترگمان]Dauntless نام داشت که در این امر شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whatever the reason, Dauntless bit his tongue and resolved to put up with Cleo Sinister.
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی، Dauntless زبانش را گاز گرفت و تصمیم گرفت با Cleo Sinister مدارا کند
[ترجمه ترگمان]هرچه عقل و نام نام داشت زبانش را گاز می گرفت و عزم جزم کرده بود که با کلئو پیش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dauntless regarded this imposing edifice with dismay.
[ترجمه گوگل]دانتلس این عمارت باشکوه را با ناامیدی دید
[ترجمه ترگمان]Dauntless این عمارت با ابهت را با ترس نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Uttering a cry of disgust, Dauntless leapt forward and dragged Cleo up by the arm.
[ترجمه گوگل]داونتلس با فریاد انزجاری به جلو پرید و کلئو را با بازو به بالا کشید
[ترجمه ترگمان]فریادی از بیزاری، نام بی نام جلو پرید و با دست کلئو را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dauntless took down his sword from its saddle sheath.
[ترجمه گوگل]داانتلس شمشیر خود را از غلاف زین پایین آورد
[ترجمه ترگمان]نام شمشیرش را از غلاف زین پایین آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dauntless reviewed his feelings about imminent death.
[ترجمه گوگل]Dauntless احساسات خود را در مورد مرگ قریب الوقوع مرور کرد
[ترجمه ترگمان]Dauntless احساسات خود را در مورد مرگ قریب الوقوع بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dauntless doubted whether she could direct her attention upon anything long enough to sustain a sense of faith.
[ترجمه گوگل]داانتلس شک داشت که آیا می تواند توجه خود را به چیزی معطوف کند که حس ایمان را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]بی کر تردید داشت که آیا می تواند توجهش را به هر چیزی جلب کند که به اندازه کافی ایمان داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Dauntless had been a young boy then, newly recruited into the order and eager to prove himself worthy.
[ترجمه گوگل]داانتلس در آن زمان پسر جوانی بود که به تازگی به عضویت نظم درآمده بود و مشتاق اثبات شایستگی خود بود
[ترجمه ترگمان]آن زمان پسر جوانی بود که تازه متولد شده بود و مشتاق بود که خودش را شایسته نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fortunately, too, he had at least one dauntless and resourceful boy of school age to assist.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه، او حداقل یک پسر بی‌دعور و مدبر در سن مدرسه داشت که به او کمک کند
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه او دست کم یک مرد بی باک و کاردان و کاردان مدرسه را داشت که به آن ها کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dauntless himself was fighting an urge to doze.
[ترجمه گوگل]خود دانتلس با میل به چرت زدن مبارزه می کرد
[ترجمه ترگمان]خود نیز با میل به چرت زدن مبارزه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dauntless leapt down from Contralto's back.
[ترجمه گوگل]بدون ترس از پشت کنترالتو به پایین پرید
[ترجمه ترگمان]نام سوفی نام از پشت سر او پایین پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dauntless dismounted from Contralto and led the horse forward.
[ترجمه گوگل]داانتلس از کنترالتو پیاده شد و اسب را به جلو هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]بی Dauntless از اسب پیاده شد و اسب را به جلو هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dauntless found it hard to maintain his belief, or indeed suspend his disbelief, in what he was doing.
[ترجمه گوگل]داانتلس به سختی می‌توانست باورش را حفظ کند، یا در واقع ناباوری خود را نسبت به کاری که انجام می‌داد متوقف کند
[ترجمه ترگمان]Dauntless را دشوار می یافت که باور او را حفظ کند، یا بر استی disbelief را معلق نگه دارد، در کاری که انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is here that the dauntless cavalrymen of Ellyrion rest when they return from their long sweeps through their embattled land.
[ترجمه گوگل]اینجاست که سواره‌نظامیان بی‌هراس الیریون وقتی از گشت‌های طولانی خود در سرزمین جنگ‌زده خود بازمی‌گردند، استراحت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]در اینجا است که سواره نظام بزرگ Ellyrion هنگام بازگشت از سرزمین های دراز خود در سرزمین embattled باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرانداز (صفت)
brave, bold, daring, intrepid, dauntless

انگلیسی به انگلیسی

• bold, fearless, daring, impossible to frighten
someone who is dauntless is brave and not easily frightened or discouraged; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : daunt
اسم ( noun ) : _
صفت ( adjective ) : daunting / dauntless
قید ( adverb ) : dauntingly
مصمم، بی باک ، شجاع

بپرس