dative

/ˈdeɪtɪv//ˈdeɪtɪv/

معنی: حالت مفعولی، انتصابی، اعطایی، حالت برایی، حالت مفعولی غیر صریح حقیقی
معانی دیگر: (دستور زبان)، حالت مفعول با واسطه، حالت مفعولی بایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: denoting, relating to, or in a grammatical case that usu. marks indirect objects.
اسم ( noun )
مشتقات: datival (adj.), datively (adj.)
• : تعریف: the dative case, or a word marked by this case.

جمله های نمونه

1. In Latin, several verbs govern the dative.
[ترجمه گوگل]در لاتین، چندین فعل بر داتیو حاکم است
[ترجمه ترگمان]در زبان لاتین، چند فعل the را اداره می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dative — Mein em gut en Freund, to my good friend.
[ترجمه گوگل]Dative - Mein em gut en Freund، به دوست خوبم
[ترجمه ترگمان] - - Mein - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The strength of the dative bond deponds not only on the substituents R, but also on the skeletal structure of the parent ring.
[ترجمه گوگل]استحکام پیوند داده نه تنها به جانشین‌های R، بلکه به ساختار اسکلتی حلقه والد نیز بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]قدرت پیوند dative نه تنها بر جانشین های R، بلکه بر ساختار اسکلتی حلقه والد نیز بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This is called a dative bond.
[ترجمه گوگل]به این پیوند داتیو می گویند
[ترجمه ترگمان]این یک پیوند dative نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A word or form in the dative case.
[ترجمه گوگل]یک کلمه یا شکل در حالت داده ای
[ترجمه ترگمان]یک کلمه یا یک شکل در پرونده dative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, lets look at the Dative of agent today. Instead of the ablative of agent, with periphrastic constructions, the dative of agent is used.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اجازه می‌دهیم به Dative of agent امروز نگاه کنیم به جای ابطال عامل، با ساخت های پریفراستیک، از داتیو عامل استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اجازه دهید به the of امروز نگاه کنیم به جای of عامل، با ساخت های اطناب آمیز، the عامل استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dative markers are very different in Chinese dialects.
[ترجمه گوگل]نشانگرهای داتیو در گویش های چینی بسیار متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]مارکرهای dative در گویش های چینی بسیار متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the sentence, 'I sent her a postcard', the word 'her' is in the dative.
[ترجمه گوگل]در جمله "من برایش کارت پستال فرستادم" کلمه "او" به صورت داتیو آمده است
[ترجمه ترگمان]در حکم محکومیت، یک کارت پستال برایش فرستادم، کلمه ای که او در the بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Case: The category of case is prominent in the grammar of Latin, with six distinctions of nominative, vocative, accusative, genitive, dative and ablative.
[ترجمه گوگل]مصداق: مقوله ی مصداق در دستور زبان لاتین برجسته است و شش تمایز اسمی، مصداقی، مضارفی، تنسی، داتیو و ابطال دارد
[ترجمه ترگمان]مورد: مقوله مورد در دستور زبان لاتین، با شش تمایز nominative، vocative، accusative، genitive، dative و ablative برجسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The experiment is modeled after priming studies with L 2 English learners of Spanish involving transitive and dative constructions.
[ترجمه گوگل]این آزمایش پس از مطالعات اولیه با زبان‌آموزان انگلیسی L 2 اسپانیایی که شامل ساخت‌های متعدی و داده‌ای است، مدل‌سازی شده است
[ترجمه ترگمان]این آزمایش پس از مطالعات priming با L ۲ زبان انگلیسی شامل متعدی و dative مدلسازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is a detailed description of the prepositions phrase' word order and its grammaticalization path about locative, dative and benifcative.
[ترجمه گوگل]شرح مفصلی از ترتیب کلمه عبارت حروف اضافه و مسیر دستوری آن در مورد مکان، داتیو و سودمند وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک توصیف دقیق از کلمه prepositions و مسیر دستوریشدن آن ها در مورد locative، dative و benifcative وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article mostly uses the method of depiction, try to analyse the using confine, meaning, function change of Mediaeval Mongolian Language Dative Case.
[ترجمه گوگل]این مقاله بیشتر از روش تصویرسازی استفاده می‌کند، سعی می‌شود با استفاده از محدودیت، معنا، تغییر کارکرد زبان مغولی قرون وسطی مورد تحلیل قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله عمدتا از روش نمایش نویسی استفاده می کند، سعی در تجزیه و تحلیل استفاده محدود کننده، معنا، تغییر تابع حالت mediaeval Language Mongolian Mongolian دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Chapter 1 focuses on the relevant constructions in English, namely the double object construction and the dative construction.
[ترجمه گوگل]فصل 1 بر ساختارهای مربوطه در زبان انگلیسی، یعنی ساخت مفعول مضاعف و ساخت داتیو تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]فصل ۱ بر ساختارهای مرتبط در زبان انگلیسی، یعنی ساختمان شی دوگانه و ساختار dative تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chapter one analyses the using confine of Mediaeval Mongolian Language Dative Case.
[ترجمه گوگل]فصل اول به تحلیل محدودیت استفاده از زبان مغولی قرون وسطایی می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]فصل یک با استفاده از محدود کردن پرونده Dative Language mediaeval Mongolian استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حالت مفعولی (صفت)
accusative, dative, objective

انتصابی (صفت)
dative, appointive

اعطایی (صفت)
dative

حالت برایی (صفت)
dative

حالت مفعولی غیر صریح حقیقی (صفت)
dative

انگلیسی به انگلیسی

• word that indicates the indirect object (grammer)
in the grammar of some languages, for example latin, the dative case is a case used for a noun when it is the indirect object of the verb. it is also used with some prepositions.

پیشنهاد کاربران

dative ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: برایی
تعریف: ← حالت برایی

بپرس