data point

جمله های نمونه

1. Each experimental data point in Figures and 2 is the average of three experiments in three identical model biles.
[ترجمه گوگل]هر نقطه داده تجربی در شکل و 2 میانگین سه آزمایش در سه صفرا مدل یکسان است
[ترجمه ترگمان]هر نقطه داده آزمایشی در شکل های ۲ و ۲ میانگین سه آزمایش در سه مدل یک سان را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the rooms are fitted writing desk and data point for direct speed internet access.
[ترجمه گوگل]همه اتاق ها دارای میز تحریر و نقطه داده برای دسترسی مستقیم به اینترنت با سرعت هستند
[ترجمه ترگمان]همه اتاق ها مجهز به میز تحریر و نقطه داده برای دسترسی مستقیم به اینترنت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Each data point or cell of a cube is the Cartesian product of members of its dimensions.
[ترجمه گوگل]هر نقطه داده یا سلول یک مکعب حاصل ضرب دکارتی اعضای ابعاد آن است
[ترجمه ترگمان]هر نقطه داده یا هر سلول مکعب، حاصلضرب دکارتی از ابعاد آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The data point in the middle can not be far away from the fitted straight line.
[ترجمه گوگل]نقطه داده در وسط نمی تواند دور از خط مستقیم نصب شده باشد
[ترجمه ترگمان]نقطه داده در میانی را نمی توان از خط مستقیم برازش شده دور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Each data point (represented by a square) on the sampled signal in Figure 23 represents one analog-to-digital conversion.
[ترجمه گوگل]هر نقطه داده (که با مربع نشان داده شده است) روی سیگنال نمونه برداری شده در شکل 23 نشان دهنده یک تبدیل آنالوگ به دیجیتال است
[ترجمه ترگمان]هر نقطه داده (که توسط یک مربع)بر روی سیگنال نمونه برداری شده در شکل ۲۳ نشان داده شده است، یک تبدیل آنالوگ به دیجیتال را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Sam Altman, however an outlying data point.
[ترجمه گوگل]سام آلتمن، با این حال، یک نقطه داده دورافتاده است
[ترجمه ترگمان]به هر حال، \"سم آلتمن\"، به هر حال یه نقطه دور از اطلاعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But a negative reading on the first data point for the month could ring alarm bells in Beijing, raising the prospect of a shift toward a pro-growth policy stance.
[ترجمه گوگل]اما یک قرائت منفی در مورد اولین نقطه داده در ماه می تواند زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد و چشم انداز تغییر به سمت یک موضع سیاست حامی رشد را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]اما مطالعه منفی در اولین نقطه داده برای این ماه می تواند زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد، و چشم انداز تغییر به سمت یک موضع سیاست رشد طرفداری از رشد را بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The biggest data point : the Census Bureau's retail sales report for September, on Wednesday.
[ترجمه گوگل]بزرگترین نقطه داده: گزارش خرده فروشی اداره آمار در ماه سپتامبر، در روز چهارشنبه
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین نقطه داده ها: گزارش فروش خرده فروشی دفتر سرشماری برای سپتامبر، روز چهارشنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the delta method, each data point is the moving average of three voltage readings.
[ترجمه گوگل]در روش دلتا، هر نقطه داده میانگین متحرک سه قرائت ولتاژ است
[ترجمه ترگمان]در روش دلتا، هر نقطه داده میانگین متحرک سه خوانش ولتاژ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish to download data point really difficult!
[ترجمه گوگل]مایل به دانلود نقطه داده واقعا دشوار است!
[ترجمه ترگمان]تمایل به دانلود نکته واقعا دشوار است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The column headings (temperatures) appear along the category axis (category axis: A chart axis that represents the category for each data point.
[ترجمه گوگل]عناوین ستون ها (دما) در امتداد محور دسته ظاهر می شوند (محور دسته: محور نموداری که دسته بندی هر نقطه داده را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]عنوان های ستونی (دما)در امتداد محور دسته (دسته دسته)ظاهر می شوند: محور چارت که مقوله را برای هر نقطه داده نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Friday's bleak March nonfarm payrolls data became the latest economic data point that the stock market shrugged off, leading some analysts to say the economic damage could not possibly get much worse.
[ترجمه گوگل]داده های تیره و تار حقوق و دستمزد غیرکشاورزی ماه مارس در ماه مارس به آخرین نقطه داده اقتصادی تبدیل شد که بازار سهام از آن عقب نشینی کرد و برخی از تحلیلگران را بر آن داشت که بگویند آسیب اقتصادی احتمالاً نمی تواند بدتر شود
[ترجمه ترگمان]روز جمعه سرد مارس nonfarm با لیست حقوق payrolls آخرین نقطه داده اقتصادی شد که بازار سهام شانه بالا انداخت و باعث شد برخی تحلیلگران می گویند که خسارت اقتصادی احتمالا بدتر نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Place the paper clip in an isolated location away from any magnets until needed for the next data point.
[ترجمه گوگل]گیره کاغذ را در مکانی جدا از هر آهنربا قرار دهید تا زمانی که برای نقطه داده بعدی مورد نیاز باشد
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که برای نقطه داده بعدی مورد نیاز باشد، گیره کاغذ را در یک مکان دورافتاده از هر magnets قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] نقطه داده

انگلیسی به انگلیسی

• unit of information usually used in creating graphs

پیشنهاد کاربران

A data point is a discrete unit of information.
نقطه داده، یک واحد گسسته از اطلاعات است که از اندازه گیری یا تحقیق علمی به دست می آید. نقطه داده می تواند یک عدد، یک کلمه یا حتی یک شیء فیزیکی باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

* توجه کنید: نقطه داده ( data point ) یک تکه از اطلاعات است، در حالی که داده ( data ) به مجموعه ای از اطلاعات اشاره دارد.

نقطه داده
مقادیر جفتی که مثل یک نقطه سنجیده می شوندمثل
نقاط روی نمودار

بپرس