data base

/ˈdeɪtəˈbeɪs//ˈdeɪtəbeɪs/

پایگاه داده ها، (کامپیوتر) پایگاه داده ها، انباره ی داده ها، بانک داده ها (data bank هم می گویند)، پایگاه داده ها، دادگان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large collection of information arranged for quick retrieval, updating, or the like, esp. such a collection in a computer.

جمله های نمونه

1. on-line database
بانک اطلاعاتی وصل - خط

2. For the data base user, however, life is less rosy.
[ترجمه گوگل]با این حال، برای کاربر پایگاه داده، زندگی کمتر گلگون است
[ترجمه ترگمان]با این حال، برای کاربر پایه داده ها، زندگی کم تر گلگون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Now we hope to build a data base to analyse why one last is more successful than another.
[ترجمه گوگل]اکنون امیدواریم که پایگاه داده ای بسازیم تا تجزیه و تحلیل کنیم که چرا یکی از آخرین ها موفق تر از دیگری است
[ترجمه ترگمان]اکنون ما امیدواریم که پایه ای برای تجزیه و تحلیل این که چرا یک سال به مراتب موفق تر از دیگری است، بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With other blocks, the data base consisted at the outset of 6 million numbers.
[ترجمه گوگل]با سایر بلوک ها، پایگاه داده در ابتدا شامل 6 میلیون عدد بود
[ترجمه ترگمان]با دیگر بلوک ها، پایه داده ها از آغاز ۶ میلیون عدد تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These are: data library services, data base management, software development, methodological research, and research training.
[ترجمه گوگل]این خدمات عبارتند از: خدمات کتابخانه داده، مدیریت پایگاه داده، توسعه نرم افزار، تحقیق روش شناختی، و آموزش تحقیق
[ترجمه ترگمان]این موارد عبارتند از: خدمات کتابخانه داده ها، مدیریت پایه داده ها، توسعه نرم افزار، تحقیقات روش شناختی، و آموزش تحقیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. While based upon an extensive data base and significant historical research, this Rand report has been criticized as being too pessimistic.
[ترجمه گوگل]در حالی که بر اساس یک پایگاه داده گسترده و تحقیقات تاریخی قابل توجه است، این گزارش رند به عنوان بسیار بدبینانه مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در حالی که براساس پایه داده های گسترده و تحقیقات تاریخی قابل توجه، این گزارش Rand به عنوان بدبین بودن مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Without this massive data base, all you read in from the bar code is a meaningless number.
[ترجمه گوگل]بدون این پایگاه داده عظیم، تمام آنچه از بارکد می خوانید یک عدد بی معنی است
[ترجمه ترگمان]بدون این پایه داده های حجیم، تمام اطلاعات شما از کد بار یک عدد بی معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This earlier project provides a comparative data base which will be used in assessing the impact of new guidelines.
[ترجمه گوگل]این پروژه قبلی یک پایگاه داده مقایسه ای را ارائه می دهد که در ارزیابی تأثیر دستورالعمل های جدید استفاده خواهد شد
[ترجمه ترگمان]این پروژه پیش از این یک پایگاه اطلاعاتی تطبیقی ارائه می کند که در ارزیابی تاثیر دستورالعمل های جدید مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In data base terminology, a single instance, for example, a set occurrence, a record occurrence.
[ترجمه گوگل]در اصطلاحات پایگاه داده، یک نمونه واحد، به عنوان مثال، یک رخداد مجموعه، یک رخداد رکورد
[ترجمه ترگمان]در فرهنگ لغت داده ها، برای مثال، یک مورد، یک اتفاق، یک اتفاق ثبت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We discuss its knowledge base, data base, graphics system and their organization.
[ترجمه گوگل]ما پایگاه دانش، پایگاه داده، سیستم گرافیکی و سازماندهی آنها را مورد بحث قرار می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما پایه دانش، پایگاه اطلاعاتی، سیستم گرافیکی و سازمان آن ها را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Brian Stewart, a data base administrator, says gardening is a hobby that he can enjoy with friends.
[ترجمه گوگل]برایان استوارت، مدیر پایگاه داده، می گوید باغبانی یک سرگرمی است که می تواند با دوستانش لذت ببرد
[ترجمه ترگمان]برایان استوارت، مدیر پایگاه اطلاعاتی می گوید، باغبانی یک سرگرمی است که می تواند با دوستانش از آن لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An optimum heating current data base in Electric Hot Machining is constructed in this paper and an inserted algorithm is applied in this base.
[ترجمه گوگل]یک پایگاه داده جریان گرمایش بهینه در ماشینکاری داغ الکتریکی در این مقاله ساخته شده است و یک الگوریتم درج شده در این پایگاه اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]یک پایه داده ای جریان گرمایش در این مقاله ساخته شده است و یک الگوریتم وارد شده در این مقاله اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bipartite Graph is important data structure for data base system etc.
[ترجمه گوگل]نمودار دوبخشی ساختار داده مهمی برای سیستم پایگاه داده و غیره است
[ترجمه ترگمان]bipartite نمودار ساختار داده های مهم برای سیستم پایه داده و غیره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The hybridisation data were held in a flat file data base, with C programs reponsible for data management and collation.
[ترجمه گوگل]داده های ترکیبی در یک پایگاه داده فایل مسطح نگهداری می شد که برنامه های C مسئول مدیریت و تطبیق داده ها بودند
[ترجمه ترگمان]داده های hybridisation در پایه داده های فایل مسطح، با برنامه های C برای مدیریت داده و collation نگهداری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For example, the validity of a string of phonemes depends on what is in the lexical data base.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، اعتبار یک رشته از واج ها به آنچه در پایگاه داده واژگانی وجود دارد بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، اعتبار یک رشته آواها به آنچه در پایه داده های واژگانی است بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Such a database would be extremely costly to set up.
[ترجمه گوگل]راه اندازی چنین پایگاه داده ای بسیار پرهزینه خواهد بود
[ترجمه ترگمان]چنین پایگاهی برای برپا کردن آن بسیار پرهزینه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. We planned to build an online database.
[ترجمه گوگل]ما قصد داشتیم یک پایگاه داده آنلاین بسازیم
[ترجمه ترگمان]ما برنامه ریزی کردیم تا یک پایگاه اطلاعاتی آنلاین بسازیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. We're trying to create our own computerized database.
[ترجمه گوگل]ما در حال تلاش برای ایجاد پایگاه داده کامپیوتری خود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما داریم سعی می کنیم به دیتابیس دسترسی پیدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. We'll flag the records of interest in the database and then we can give you a print-out.
[ترجمه گوگل]ما سوابق مورد علاقه را در پایگاه داده علامت گذاری می کنیم و سپس می توانیم چاپی را به شما ارائه دهیم
[ترجمه ترگمان]ما اسناد مورد علاقه را در پایگاه داده ثبت خواهیم کرد و سپس می توانیم یک نسخه چاپ شده از آن به شما بدهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The database is fully hyperlinked both within the database and to thousands of external links.
[ترجمه گوگل]پایگاه داده به طور کامل هم در داخل پایگاه داده و هم به هزاران پیوند خارجی پیوند داده شده است
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده به طور کامل در داخل پایگاه داده و هم برای هزاران پیوند خارجی قابل استفاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Great trouble is taken to keep our database up-to-date.
[ترجمه گوگل]برای به روز نگه داشتن پایگاه داده ما زحمت زیادی کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]مشکل بزرگ این است که database را به روز نگه داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We have an interesting new database program in the pipeline. It should be on sale early next year.
[ترجمه گوگل]ما یک برنامه پایگاه داده جدید و جالب در راه داریم اوایل سال آینده باید به فروش برسد
[ترجمه ترگمان]ما یک برنامه پایگاه داده جدید جالب در این خط لوله داریم باید اوایل سال آینده در معرض فروش قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. I discovered some new information in the database.
[ترجمه گوگل]من اطلاعات جدیدی را در پایگاه داده کشف کردم
[ترجمه ترگمان]من اطلاعات جدیدی در پایگاه داده کشف کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Branch officials can access the central database.
[ترجمه گوگل]مسئولان شعب می توانند به پایگاه داده مرکزی دسترسی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]مقامات شعبه می توانند به پایگاه داده مرکزی دسترسی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The database will be protected by copyright .
[ترجمه گوگل]پایگاه داده توسط حق چاپ محافظت می شود
[ترجمه ترگمان]این پایگاه داده از طریق کپی رایت محافظت خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. I need to import data from the database into my word processor.
[ترجمه گوگل]من باید داده ها را از پایگاه داده به پردازشگر کلمه خود وارد کنم
[ترجمه ترگمان]من نیاز دارم که داده ها را از پایگاه داده وارد پردازنده کلمه ام وارد کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. We're linked to the on-line database at our head office.
[ترجمه گوگل]ما به پایگاه داده آنلاین در دفتر مرکزی خود مرتبط هستیم
[ترجمه ترگمان]ما با پایگاه اطلاعاتی آنلاین در دفتر خود در ارتباط هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. The system came with a database software package.
[ترجمه گوگل]این سیستم با یک بسته نرم افزاری پایگاه داده همراه بود
[ترجمه ترگمان]این سیستم با یک بسته نرم افزاری پایگاه داده وارد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. The names are entered into a database.
[ترجمه گوگل]نام ها در یک پایگاه داده وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]اسامی وارد یک پایگاه داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Your details have been entered in our database.
[ترجمه گوگل]مشخصات شما در پایگاه داده ما وارد شده است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات شما وارد بانک اطلاعاتی ما شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] مبنای اطلاعاتی
[زمین شناسی] پایگاه داده ها، مجموعهای سازمان یافته از اطلاعات.
[صنعت] پایگاه داده ای
[ریاضیات] پایگاه داده ها، بانک اطلاعات، پایگاه اطلاعاتی، ذخیره ی اطلاعات
[کامپیوتر] پایگاه داده ها - پایگاه داده، پایگاه اطلاعات مجموعه ای از داده ی ذخیره شده بر روی یک وسیله ی ذخیره ی کامپیوتری، مانند دیسک که می تواند برای بیش از یک حرف به کار رود . مانند اطلاعاتی که یک شرکت از پرسنل خود به صورت یک پایگاه داده در کامپیوتر دارد و می تواند از ان اطلاعات در مسائل حقوقی پرسنل، و دیگر اهداف سازمانی استفاده کند . نگاه کیند به : database management .

انگلیسی به انگلیسی

• body of data stored in a computer (arranged for rapid expansion, updating and retrieval)
file containing data on a certain subject
a database is a collection of data that is stored in a computer in such a way that it can be retrieved quickly and efficiently.
a database is also an item of software that enables you to retrieve data quickly and efficiently.

پیشنهاد کاربران

پایگاه داده ها
بانک اطلاعاتی
پایگاه یا بیس داده ها
اطلاعات پایه ، اطلاعات مرجع

بپرس