1. data bank
بانک داده ها
2. data pertinent to federal aid
داده های وابسته به کمک دولت فدرال
3. data processing
پردازش داده ها
4. crude data
داده های ناسره (خام)
5. master data
اطلاعات کلیدی
6. raw data
داده های پردازش نشده
7. rough data
داده های کم سنجیده
8. your data is inaccurate
داده های شما درست نیست.
9. automatic data processing
(کامپیوتر) پردازش خودکار داده ها
10. to feed data into a computer
به کامپیوتر داده خوراندن،اطلاعات وارد کامپیوتر کردن
11. to retrieve data from a disk
(در کامپیوتر) بازیابی کردن اطلاعات از دیسک
12. a mass of data
مقدار فراوانی از داده ها
13. he examined the data methodically and patiently
او داده ها را با نظم و شکیبایی بررسی کرد.
14. the disk drive reads data from the disk into the computer memory
دیسک ران اطلاعات رااز دیسک به حافظه ی کامپیوتر منتقل می کند.
15. the presentation of new data
ارائه ی داده های جدید
16. they are still processing the data
هنوز دارند داده ها را پردازش می کنند.
17. a rash generalization on the basis of inadequate data
حکم کلی و شتابزده بر مبنای داده های ناکافی
18. a correlation of 90 percent between the two sets of data
یک همبستگی نود درصد بین دو دسته از داده ها (یا اطلاعات)
19. We have amassed the raw data and are about to begin analysing it.
[ترجمه گوگل]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در شرف شروع تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه ترگمان]ما داده های خام را جمع آوری کرده ایم و در حال تجزیه و تحلیل آن هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. Without more data we cannot make a meaningful comparison of the two systems.
[ترجمه گوگل]بدون دادههای بیشتر، نمیتوانیم مقایسه معناداری بین دو سیستم انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]بدون اطلاعات بیشتر، ما نمی توانیم مقایسه معنی داری با این دو سیستم داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. Collecting data is a painfully slow process.
[ترجمه گوگل]جمع آوری داده ها یک فرآیند دردناک آهسته است
[ترجمه ترگمان]جمع آوری داده ها یک فرآیند بسیار آهسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. You need a long series of data to be able to discern such a trend.
[ترجمه گوگل]برای اینکه بتوانید چنین روندی را تشخیص دهید به یک سری داده طولانی نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]شما به یک سری اطلاعات طولانی نیاز دارید تا بتوانید این روند را تشخیص دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. The data are then fed into a computer.
[ترجمه گوگل]سپس داده ها به رایانه وارد می شوند
[ترجمه ترگمان]سپس داده ها در یک کامپیوتر تغذیه می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Thank you for furnishing me with so many data.
[ترجمه گوگل]از اینکه این همه داده به من دادید متشکرم
[ترجمه ترگمان] ممنون که اطلاعات زیادی بهم دادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. These data show that most cancers are detected as a result of clinical follow - up .
[ترجمه گوگل]این داده ها نشان می دهد که بیشتر سرطان ها در نتیجه پیگیری بالینی شناسایی می شوند
[ترجمه ترگمان]این داده ها نشان می دهند که بیشتر سرطان ها به عنوان نتیجه پی گیری بالینی شناسایی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. Further analysis of the data is needed.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل بیشتر داده ها مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل بیشتر داده ها مورد نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. They have proprietary rights to the data.
[ترجمه گوگل]آنها دارای حقوق اختصاصی برای داده ها هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها حق مالکیت برای داده ها دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید