dashboard

/ˈdæʃˌbɔːrd//ˈdæʃbɔːd/

معنی: داشبورد
معانی دیگر: (در اصل) دیواره ی شیشه ای و (غیره) در جلوی قایق موتوری برای جلوگیری از پاشیده شدن آب به درون، دیواره یا پرده ی طرفین کالسکه و غیره برای جلوگیری از ریزش گل و آب به درون، اتومبیل داشبورد، گل گیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in an automobile or other vehicle, a panel below the windshield containing dials, controls, and compartments.

جمله های نمونه

1. the collision was so severe that the backseat passengers of the car were catapulted against the dashboard
تصادم به قدری شدید بود که سرنشینان صندلی عقب اتومبیل به طرف داشبرد پرت شدند.

2. He twiddled a knob on the dashboard.
[ترجمه گوگل]دستگیره ای را روی داشبورد چرخاند
[ترجمه ترگمان]او یک گیره روی داشبورد چرخاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Keith took a map from the dashboard and opened it out on his knees.
[ترجمه گوگل]کیت نقشه ای را از روی داشبورد برداشت و روی زانوهایش باز کرد
[ترجمه ترگمان]کیث یک نقشه از داشبورد برداشت و آن را روی زانوانش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They were on the dashboard of his getaway van, which he crashed after the £000 raid in Leigh-on-Sea, Essex.
[ترجمه گوگل]آنها روی داشبورد ون فراری او بودند که پس از یورش هزار پوندی در لی آن سی، اسکس، با آن تصادف کرد
[ترجمه ترگمان]آن ها روی داشبورد ون his تصادف کرده بودند که پس از حمله ۳۰۰۰ پوندی در Leigh در اسکس سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inside, the dashboard was more like an aircraft control panel.
[ترجمه استاد سروش] در داخل ، داشبورد بیشتر شبیه به ( قسمت ) کنترل پنل هواپیما بود
|
[ترجمه گوگل]در داخل داشبورد بیشتر شبیه تابلوی کنترل هواپیما بود
[ترجمه ترگمان]در داخل، داشبورد بیشتر شبیه یک قسمت کنترل هواپیما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dashboard sports a gash from wayward bicycle gears.
[ترجمه گوگل]داشبورد از دنده‌های دوچرخه‌های بی‌حرکت بیرون می‌آید
[ترجمه ترگمان]داشبورد می تواند بریدگی را از دنده های ناشی از دوچرخه متصل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He sets the coffee mug on the dashboard.
[ترجمه گوگل]لیوان قهوه را روی داشبورد می گذارد
[ترجمه ترگمان]فنجان قهوه را روی داشبورد قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A display at the top of the dashboard tells you what you have selected: radio, cassette, compact disc.
[ترجمه گوگل]یک صفحه نمایش در بالای داشبورد به شما می گوید که چه چیزی را انتخاب کرده اید: رادیو، کاست، دیسک فشرده
[ترجمه ترگمان]یک صفحه نمایش در بالای داشبورد به شما می گوید که چه چیزی را انتخاب کرده اید: رادیو، کاست، دیسک فشرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mattie pressed the automatic device on her dashboard and the garage door eased upwards for the Lincoln to slide smoothly in.
[ترجمه گوگل]متی دستگاه خودکار را روی داشبوردش فشار داد و درب گاراژ به سمت بالا رفت تا لینکلن به آرامی به داخل بلغزد
[ترجمه ترگمان]Mattie دستگاه اتوماتیک روی داشبورد را فشار داد و در گاراژ رو به بالا رفت تا لینکلن به نرمی داخل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dashboard remains silver because it was never changed when the car was resprayed white.
[ترجمه گوگل]داشبورد نقره‌ای باقی می‌ماند، زیرا وقتی ماشین سفید شد، هرگز تغییر نکرد
[ترجمه ترگمان]داشبورد هنوز نقره ای بود چون وقتی ماشین سفید می شد هرگز تغییر نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A cup holder in the dashboard, to the left of the steering wheel, to better serve southpaw cappuccino drinkers.
[ترجمه گوگل]یک جا لیوانی در داشبورد، در سمت چپ فرمان، برای سرویس دهی بهتر به نوشیدنی های کاپوچینو جنوب پا
[ترجمه ترگمان]یک لیوان دسته دار در داشبورد، سمت چپ فرمان، برای خدمت بهتر به southpaw drinkers،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Equally questionable esthetically is the dashboard, which has a look of being pieced together from assorted parts.
[ترجمه گوگل]به همان اندازه از نظر زیبایی شناسی، داشبورد آن مشکوک است، که ظاهری دارد که از قطعات مختلف در کنار هم قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]به همان اندازه سوال برانگیز the، داشبورد است، که نگاهی به کنار هم قرار دادن قطعات مختلف از بخش های مختلف دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Upon the dashboard of a black Cadillac sedan parked in a nearby side-road a green light began to flash furiously.
[ترجمه گوگل]روی داشبورد یک سدان کادیلاک مشکی که در یک جاده فرعی نزدیک پارک شده بود، چراغ سبز با عصبانیت شروع به چشمک زدن کرد
[ترجمه ترگمان]روی داشبورد یک اتومبیل کادیلاک مشکی که در یک جاده فرعی نزدیک جاده پارک شده بود نور سبز رنگی به سرعت برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The umbrella-type hand-brake that just from under the dashboard i s something else, however.
[ترجمه گوگل]با این حال، ترمز دستی از نوع چتری که درست از زیر داشبورد است، چیز دیگری است
[ترجمه ترگمان]با این حال، ترمز دستی دستی که تازه از زیر داشبورد امده است، یک چیز دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The car's interior is very impressive - wonderful leather seats and a wooden dashboard.
[ترجمه گوگل]فضای داخلی خودرو بسیار چشمگیر است - صندلی های چرمی فوق العاده و داشبورد چوبی
[ترجمه ترگمان]داخل ماشین یک صندلی چرمی بسیار با ابهت و یک داشبورد چوبی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

داشبورد (اسم)
dashboard

انگلیسی به انگلیسی

• area in the front of the passenger cabin of a car where the speed indicator and the controls to air vents and other systems are located
the dashboard in a car is the panel facing the driver's seat where most of the instruments and switches are.

پیشنهاد کاربران

"توبَک" یا "صندوقچه"
صفحه کنترل
پیشخوان
پیشنهاد می کنم برای پاسداشت زبان شیرین و پربار فارسی، از واژه �پیشخوان� به جای واژه بیگانه �داشبورد� در تارنمای آبادیس استفاده شود.
dashboard ( n ) ( d�ʃbɔrd ) ( informal dash ) =the part of a car in front of the driver that has instruments and controls in it
dashboard
قسمت های مختلف ماشین به انگلیسی:
hood ( American ) / bonnet ( British ) = کاپوت
headlight / headlamp ( British ) = چراغ جلو
taillight / rear light ( British ) = چراغ عقب
front bumper = سپر جلو
...
[مشاهده متن کامل]

rear bumper = سپر عقب
windscreen ( British ) / windshield ( American ) = شیشه جلو
rear window = شیشه عقب
side window = شیشه بغل
windscreen wiper ( British ) / windshield wiper ( American ) = برف پاک کن
roof = سقف
sunroof = پنجره سقفی
roofrack = باربند

trunk ( American ) / boot ( British ) = صندوق عقب
antenna ( American ) / aerial ( British ) = آنتن
tailpipe / exhaust / exhaust pipe = لوله اگزوز
wing ( British ) / fender ( American ) = گلگیر
tire ( American ) / tyre ( British ) = چرخ
hubcap / wheel cover / wheel trim = قالپاق
spare tire / spare tyre = لاستیک زاپاس
chassis = شاسی
number plate ( British ) / license plate ( American ) = پلاک
gas pedal ( American ) / accelerator ( British ) = پدال گاز
brake pedal = پدال ترمز
clutch = کلاچ
emergency brake ( American ) / handbrake ( British ) = ترمز دستی
brake pad = لنت ترمز
wing mirror ( British ) / side - view mirror ( American ) = آینه بغل
rear - view mirror = آینه وسط
steering wheel = فرمان
horn = بوق
ignition = استارت
gear lever ( British ) / gear stick ( British ) / gear shift ( American ) = دسته دنده
instrument panel = صفحه نشانگر آمپر ها
milometer ( British ) / mileometer ( British ) / odometer ( American ) / the clock ( informal ) = کیلومتر شمار
speedometer = سرعت سنج
fuel gauge = آمپر سوخت
tachometer / rev counter = تاکومتر، دور سنج موتور
satnav / sat nav ( satellite navigation ) = مسیریاب، مکان یاب
glove compartment / glove box = جعبه داشبورد
dashboard = داشبورد
seat belt = کمربند ایمنی
door handle = دستگیره در
cooler = کولر
heater = بخاری
air vent = دریچه کولر ( و بخاری )
headrest = پشت سری صندلی
visor = آفتاب گیر
driver's seat = صندلی راننده
passenger seat = صندلی شاگرد
stop light / brake light = چراغ ترمز
reversing light ( British ) / backup light ( American ) = چراغ دنده عقب
turn signal ( American ) / indicator ( British ) / blinker ( informal ) = راهنما
oil filter = فیلتر روغن
air filter = فیلتر هوا
radiator = رادیاتور
fuel tank = باک بنزین
gas cap / filler cap = درپوش باک بنزین
spark plug / sparking plug = شمع
fuel injection system = کاربُراتور
radiator hose = شلنگ رادیاتور
fan belt / serpentine belt / alternator belt = تسمه پروانه، تسمه دینام
timing belt = تسمه تایم
alternator = دینام
cylinder = سیلندر
piston = پیستون
gearbox = گیربکس
coolant = مایع خنک کننده
airbag = کیسه هوا
automatic transmission ( AT ) = دنده اتوماتیک
manual transmission ( MT ) = گیربکس دستی، دنده دستی

● داشبورد ماشین
● قسمتی از یک دستگاه یا برنامه کامپیوتری که اطلاعات و داده های لازم در مورد چگونگی عملکرد و کنترل برنامه و دستورها داخل آن است.
dashboard ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: پیش خوان
تعریف: مجموعه ای در پایین شیشۀ جلو که ابزارهایی مانند ضبط صوت و صفحۀ نشانگر و کلیدها و فندک و مانند آن بر روی آن نصب می شود |||متـ . داشبورد
🔴noun
[count] : the part of the inside of a car, truck, etc. , that is below the windshield and that has the controls on it —called also Brit ) fascia
🔴 A dashboard ( also called dash, instrument panel ( IP ) , or fascia ) is a control panel set within the central console of a vehicle or small aircraft. Usually located directly ahead of the driver ( or pilot ) , it displays instrumentation and controls for the vehicle's operation.
...
[مشاهده متن کامل]

صفحه نمایش
گزارش
پیشانه ، پیشخوان
میز کار ، صفحه کار
[اینترنت و وب]
پنجره فرمان/داده ها/گزینه ها/تنظیمات
صفحه فرمان/داده ها/گزینه ها/تنظیمات
سیستم اطلاعاتی
- صفحه گردآوری اطلاعات با هدف بازاریابی و تجاری و. . . ( در صفحات وب )
- ابزار مدیریت وبسایت
- ابزار اطلاعاتی مدیریت ( در سیستم اطلاعاتی مدیریت ) برای دستیابی به دید کلی در مورد سلامت سازمانی

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس