darkening

جمله های نمونه

1. age was darkening his eyes
سالخوردگی چشمهایش را تار می کرد.

2. The evening sky was darkening as I made my way home.
[ترجمه گوگل]آسمان غروب داشت تاریک می شد که به سمت خانه می رفتم
[ترجمه ترگمان]همان طور که راهم را به سوی خانه باز کردم، آسمان شب تاریک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crawling at a walk up the darkening gulch, they ate.
[ترجمه گوگل]در حال خزیدن در یک پیاده روی تاریک تاریک، غذا خوردند
[ترجمه ترگمان]سینه خیز به سوی گذرگاه رو که به تاریکی می رفت، به راه افتادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At first, the darkening official mood seems not to have troubled Prokofiev.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، به نظر می رسد که تاریک شدن روحیه رسمی پروکوفیف را آزار نداده است
[ترجمه ترگمان]ابتدا حال و هوای تازه، به نظر می رسد که حال و هوای تازه رو به هم نزده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After a time, he strolled down to the darkening lake.
[ترجمه گوگل]پس از مدتی به سمت دریاچه ای که تاریک می شد قدم زد
[ترجمه ترگمان]بعد از مدتی، سلانه سلانه به سوی دریاچه تاریک رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He looked out across the darkening moor, its becks and mires, its hills d bony ridges of granite.
[ترجمه گوگل]او به تالاب در حال تاریک شدن، بک ها و منجلاب های آن، تپه ها و برآمدگی های استخوانی از گرانیت نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]او از میان خلنگ زار به تاریکی و becks و mires و صخره های d گرانیت نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She wandered out into the darkening grounds, across the lawn towards the trees.
[ترجمه گوگل]او به سمت زمین های تاریک، در سراسر چمن به سمت درختان سرگردان شد
[ترجمه ترگمان]او به محوطه تاریک و تاریک قدم گذاشت و از چمن زار گذشت و به طرف درختان رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Forty-one Liz stood in her darkening bedroom and gazed down at Anna.
[ترجمه گوگل]چهل و یک لیز در اتاق خواب تاریکش ایستاد و به آنا خیره شد
[ترجمه ترگمان] - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The darkening path felt warm and soft as fur.
[ترجمه گوگل]مسیر تاریک مانند خز گرم و نرم بود
[ترجمه ترگمان]راه تاریکی مثل خز نرم و نرم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He overcomes its characteristic darkening during preparation by throwing in a carrot.
[ترجمه گوگل]او در هنگام آماده سازی با انداختن هویج بر تیرگی مشخصه آن غلبه می کند
[ترجمه ترگمان]او بر مشخصه آن غلبه می کند که در طی آماده سازی با پرتاب در یک هویج تاریک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A thin trickle of blood was darkening below his mouth where her ring had torn the skin.
[ترجمه گوگل]قطره نازکی از خون زیر دهانش تیره می شد، جایی که حلقه اش پوست را پاره کرده بود
[ترجمه ترگمان]در جایی که حلقه پوست او را پاره کرده بود، قطره قطره خون از دهانش محو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But now, looking out at the gusty darkening waste, she did remember.
[ترجمه گوگل]اما اکنون، با نگاه کردن به زباله های تاریک تند تند، او به یاد آورد
[ترجمه ترگمان]اما حالا، با نگاه کردن به آن ضایعات تیره، به یاد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My father turned Rawalpindi towards the darkening western horizon and increased to full speed.
[ترجمه گوگل]پدرم راولپندی را به سمت افق تاریک غربی چرخاند و به سرعت افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]پدر من راولپندی را به سوی افق تاریک غرب برگرداند و به سرعت به سرعت بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She sits motionless, watching the darkening distant trees.
[ترجمه گوگل]او بی حرکت می نشیند و درختان دوردست را که تاریک می شوند تماشا می کند
[ترجمه ترگمان]او بی حرکت می نشیند و درختان را به تاریکی می نگرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• twilight; gloaming

پیشنهاد کاربران

darkening ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: سیاه شدگی
تعریف: بد رنگ و تیره شدن تدریجی گوشت

بپرس