dark horse

/ˈdɑːrkˈhɔːrs//dɑːkhɔːs/

(امریکا - سیاست و انتخابات) برگزیده (به طور غیرمنتظره یا در اثر سازش دو یا چند دسته ی سیاسی)، (مسابقات اسب دوانی) برنده ی غیرمنتظره (برنده ای که کسی فکر نمی کرد ببرد)، (شرکت کننده در مسابقه و انتخابات و غیره) ناشناس (و دارای احتمال برد کم)، برنده غیرمترقبه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an unknown contestant or one who unexpectedly wins a race, esp. a horse race.
مشابه: outsider

(2) تعریف: a political candidate who may be or is nominated unexpectedly.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or characteristic of a contestant or candidate that might win unexpectedly.

جمله های نمونه

1. In the 1955 golf championship, dark horse Jack Fleck defeated Ben Hogan.
[ترجمه بهاره] در مسابقات گلف سال 1995 جک فلک . مرد غیر قابل پیشبینی . بن هوگان را شکست داد
|
[ترجمه گوگل]در مسابقات قهرمانی گلف 1955، اسب تیره جک فلک، بن هوگان را شکست داد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۵، جک فلک، اسب سیاه، بن هوگان را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He's a bit of a dark horse: he was earning a fortune, but nobody knew.
[ترجمه محمد مهدی] او کمی اب زیر کاه است ، ثروتی به دست می آورد که هیچ کس نمی دانست
|
[ترجمه گوگل]او کمی تاریک است: او ثروت زیادی به دست می آورد، اما هیچ کس نمی دانست
[ترجمه ترگمان]او کمی از اسب سیاه است و ثروتی به دست می آورد، اما کسی نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She's a dark horse. I didn't know she'd written a novel.
[ترجمه لیلا خوش اقبال] او آدم مرموزی هست 'نمی دونستم رمان نوشته
|
[ترجمه S] اون آدم آب زیریکاه ایه. نمیدونستم رمان نوشته
|
[ترجمه گوگل]او یک اسب تیره است من نمی دانستم که او رمان نوشته است
[ترجمه ترگمان]اون یه اسب تاریکه من نمی دانستم که او یک رمان نوشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Anna's such a dark horse - I had no idea she'd published a novel.
[ترجمه گوگل]آنا خیلی تاریک است - نمی دانستم او رمانی منتشر کرده است
[ترجمه ترگمان]آنا چنان اسب سیاهی داشت - من اصلا فکر نمی کردم که او یک رمان را منتشر کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Beware the ventriloquist, the dark horse, whose thrown voice juggles the truth.
[ترجمه گوگل]مراقب بطن‌باز، اسب تیره‌رنگی باشید که صدای پرتاب‌شده‌اش حقیقت را فریب می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بر حذر باش از شکم شکم، اسب سیاه که با صدای thrown حقیقت را آشکار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And then there was the dark horse in the field.
[ترجمه گوگل]و سپس اسب تیره در مزرعه بود
[ترجمه ترگمان]و آن وقت اسب سیاهی در میدان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Every once in a while a dark horse candidate gets elected President.
[ترجمه S] هر بار یه نامزد به طور مرموزی به عنوان رئیس جمهور انتخاب میشد
|
[ترجمه گوگل]هر چند وقت یکبار یک کاندیدای اسب تیره به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که یک نامزد اسب سیاه به عنوان رئیس جمهور انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A dark horse candidate gets elected in the election.
[ترجمه گوگل]یک نامزد اسب تیره در انتخابات انتخاب می شود
[ترجمه ترگمان]یک کاندیدای سیاه پوست در انتخابات انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She played all her money on the dark horse.
[ترجمه گوگل]تمام پولش را روی اسب تاریک بازی کرد
[ترجمه ترگمان]تمام پول های خود را روی اسب سیاه نواخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Until recently A. S. Byatt was a dark horse, known only by those steeped in literature.
[ترجمه گوگل]تا همین اواخر، A S Byatt یک اسب تیره بود که فقط توسط کسانی که در ادبیات غوطه ور بودند می شناسند
[ترجمه ترگمان]تا همین اواخر، آ اس Byatt اسب سیاهی بود که فقط از غرق ادبیات شناخته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sometimes, a dark horse unexpectedly wins an election.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، یک اسب تیره به طور غیرمنتظره در انتخابات پیروز می شود
[ترجمه ترگمان]گاهی، یک اسب سیاه به طور غیرمنتظره ای برنده انتخابات می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Watch her. She may be a dark horse in the competition.
[ترجمه گوگل]او را تماشا کن او ممکن است یک اسب تیره در مسابقه باشد
[ترجمه ترگمان] مراقب اون باش شاید در مسابقه اسب سیاهی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gerald would be a dark horse to the end.
[ترجمه گوگل]جرالد تا آخر یک اسب تیره خواهد بود
[ترجمه ترگمان]جرالد برای پایان کار اسب سیاهی می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. MTK is a recent dark horse in the market, grabbing vigorously handset market on the mainland, and it has got access to the supply chain of LG. The gross profit margin of MTK is also above 40%.
[ترجمه گوگل]MTK یک اسب تیره اخیر در بازار است که به شدت بازار گوشی را در سرزمین اصلی تصاحب کرده است و به زنجیره تامین ال‌جی دسترسی پیدا کرده است حاشیه سود ناخالص MTK نیز بالای 40 درصد است
[ترجمه ترگمان]MTK یک اسب سیاه تازه در بازار است و به شدت بازار گوشی خود را در سرزمین اصلی گرفته است و به زنجیره تامین آل جی دسترسی دارد سود ناخالص سود ناخالص ملی نیز بالاتر از ۴۰ درصد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• someone in a race that is considered very unlikely to win (especially a political race); political candidate who is nominated unexpectedly; racehorse in respect of which little is known
if you say that someone is a dark horse, you mean that they lead a private life and do not tell others very much about themselves or what they are doing.

پیشنهاد کاربران

آدم مرموز، آدم تودار
Someone who is clever or skilful in a way that no one no or expexted
شگفتی ساز
به طور غیر منتظره برنده شده
شگفتی ساز مسابقات ( کسی انتظار نداشته که اون فرد برنده بشه )
( عامیانه )
1. کسی که به طور غیرمنتظره در یک مسابقه برنده می شود.
2. شخص مرموز، آدم ناشناخته، چهره نو، شخصی که از زندگی اش به بقیه چیزی نمی گوید.
3. یک شرکت کننده ناشناس و غافلگیرکننده در یک مسابقه/ انتخابات و . . . .
شخص برنده و موفقی ک کسی انتظار موفق شدن و یا برنده شدن از او را ندارد
Ali
استعداد نهان
خبره ناشناس
I'm the only one who knows him. He's almost a grandmaster and his playing chess is so smart. Unfortunately he's still a dark horse
Noun - countable :
۱ - آدم غیر معروفی که با برنده شدن در یک مسابقه، به ناگاه همگان را شگفت زده می کند. زیرا هیچکس نه او را از قبل می شناخته و نه انتظار برنده شدن او را داشته است.
به عنوان مثال :
...
[مشاهده متن کامل]

In the 1955 golf championship, dark horse Jack Fleck defeated Ben Hogan
۲ - British English
شخصی ناشناس با استعدادهای فراوان در زمینه های مختلف، که ناگهان با رو کردن استعدادها و توانایی های خود، دیگران را شگفت زده می کند.
به عنوان مثال :
She’s a dark horse. I didn’t know she’d written a novel

منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/dark-horse• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/dark-horse
⭐Dark Horse⭐
Meaning: A surprise candidate or competitor, especially one who comes from behind to make a strong showing
Example: With two candidates attacking each other in advertising, a dark horse with a cleaner image has come from behind and surged past both of them
...
[مشاهده متن کامل]

*شخصی ناشناس یا آدمی غیرمعروف که یه دفعه تو یه مسابقه یا رقابت استعداد و توانایی هاش رو بروز میده*
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

آدم مرموز و آب زیرکاه
توضیح درباره اصطلاح dark horse
dark horse اصطلاحا به اسبی می گفتند که برای افرادی که روی اسب ها شرط بندی می کردند ناشناخته بود و نمی دانستند آیا باید روی آن اسب شرط بندی کنند یا نه.
منبع: سایت بیاموز
پدیده
آب زیر کاه
میشه برگ برنده هم معنیش کرد یعنی کسی یا چیزی که بقیه خیلی ازش شناخت ندارند ولی ما یکدفعه اونو رو میکنیم بعنوان برگ برنده مون
کمتر شناخته شده
1. کسی که باهوشه یا بامهارته طوریکه هیچ کس نمی دونسته یا پیش بینی نمی کرده
2. کسی که پیش بینی نشده مسابقه رو میبره
تودار؛ مرموز؛ آب زیرکاه
تو ورزش میگنش : شگفتی ساز. کسی روش حساب نمیکنه ولی یهو میترکونه!
اصطلاح به معنی آدم مرموز و تودار
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)

بپرس