dank

/ˈdæŋk//dæŋk/

معنی: مرطوب و سرد، مرطوب
معانی دیگر: (به گونه ی ناخوشایند) نمناک، تر و سرد، نمور، نمیده، مرطوب (بیشتر در مورد جاهای زیرزمینی به کار می رود)، نمناک، مرطوب کردن

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: dankly (adv.), dankness (n.)
• : تعریف: unpleasantly damp and chilly.
مترادف: clammy
متضاد: dry
مشابه: chilly, cold, damp, humid, moist, wet

- The inside of the cave was dank and slippery.
[ترجمه گوگل] داخل غار نمناک و لغزنده بود
[ترجمه ترگمان] داخل غار مرطوب و لغزنده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the basement was dark and dank
زیرزمین تاریک و نمناک بود.

2. People who toiled in dim, dank factories were too exhausted to enjoy their family life.
[ترجمه گوگل]مردمی که در کارخانه‌های تاریک و تاریک زحمت می‌کشیدند، خسته‌تر از آن بودند که از زندگی خانوادگی خود لذت ببرند
[ترجمه ترگمان]مردمی که در کارخانه های کم نور و مرطوب کار می کردند، خسته تر از آن بودند که از زندگی خانوادگی خود لذت ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the cathedral vaults the air was dank and stale.
[ترجمه گوگل]در طاق های کلیسای جامع هوا تاریک و کهنه بود
[ترجمه ترگمان]هوا مرطوب و مرطوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We took shelter in a dark, dank cave.
[ترجمه گوگل]در یک غار تاریک و تاریک پناه گرفتیم
[ترجمه ترگمان]ما در یک غار تاریک و مرطوب، پناه گرفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The prison was cold and dank.
[ترجمه گوگل]زندان سرد و نمناک بود
[ترجمه ترگمان]زندان سرد و مرطوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The air struck dank and chill, and the overcast sky pre-empted the onset of dusk.
[ترجمه گوگل]هوا تاریک و سرد شد و آسمان ابری مانع از شروع غروب شد
[ترجمه ترگمان]هوا سرد و سرد به نظر می رسید و آسمان ابری قبل از انکه در تاریکی ناپدید شود خالی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. From seaside gazebos to dank concrete bunkers, the production design is brilliant.
[ترجمه گوگل]از آلاچیق های ساحلی گرفته تا سنگرهای بتنی غلیظ، طراحی تولید بسیار عالی است
[ترجمه ترگمان]از gazebos ساحلی گرفته تا bunkers بتونی dank، طراحی تولید بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a dank, sour smell to everything, a smell of decay and great antiquity.
[ترجمه گوگل]همه چیز بوی تند و ترش می داد، بوی پوسیدگی و قدمت زیاد
[ترجمه ترگمان]بوی بد و تلخی به همه چیز می داد، بوی پوسیدگی و قدمت بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The air in the room was heavy and dank, and I couldn't sleep.
[ترجمه گوگل]هوای اتاق سنگین و تاریک بود و من نمی توانستم بخوابم
[ترجمه ترگمان]هوا در اتاق سنگین و مرطوب بود و نمی توانستم بخوابم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The dank and dismal cliff faces were hanging with squabbling bird life.
[ترجمه گوگل]صخره‌های تاریک و مأیوس‌کننده با زندگی پرنده‌ای در حال دعوا آویزان بودند
[ترجمه ترگمان]صورت هایشان مرطوب و دلگیر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He was frightened by the dank smell of the earth and the implacable weight of matter.
[ترجمه گوگل]او از بوی تاریک زمین و وزن غیرقابل تحمل ماده ترسیده بود
[ترجمه ترگمان]از بوی مرطوب زمین و سنگین و سنگین این ماده، از ترس زهره ترک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The vegetation had a dank and wintry look to it still, quite different from the lowlands.
[ترجمه گوگل]پوشش گیاهی هنوز ظاهری تاریک و زمستانی داشت، کاملاً متفاوت از مناطق پست
[ترجمه ترگمان]این گیاه، هوای مرطوب و زمستانی داشت که هنوز کام لا متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The air smelled poisonous and dank.
[ترجمه گوگل]هوا بوی مسموم و تاریک می داد
[ترجمه ترگمان]هوا بوی سمی و مرطوب می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I'm not surprised he's miserable, living in that dank old house.
[ترجمه گوگل]تعجب نمی کنم که او بدبخت است و در آن خانه قدیمی و تاریک زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]از اینکه در آن خانه قدیمی و مرطوب زندگی می کند تعجب نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرطوب و سرد (صفت)
dank

مرطوب (صفت)
humid, wet, sappy, moist, wettish, dank, dewy, dump

تخصصی

[نساجی] نمناک - مرطوب و سرد - مرطوب ساختن
[آب و خاک] رطوبت، نم نم باران

انگلیسی به انگلیسی

• moist, clammy and wet
a dank place, especially an underground place such as a cave or cellar, is damp, cold, and unpleasant.

پیشنهاد کاربران

This term is used to describe something that is considered excellent or of high quality. It is often used to refer to something that is cool, impressive, or enjoyable.
چیزی که عالی یا با کیفیت تلقی می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای اشاره به چیزی که جالب، چشمگیر یا لذت بخش است استفاده می شود.
مثال؛
“That party last night was so dank! The music was awesome and everyone was having a great time. ”
A person might say, “I just tried this new restaurant and their food is so dank. You have to try it. ”
Another might comment, “This playlist is full of dank songs. I’ve been listening to it all day. ”

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Unpleasantly moist or humid, often in a dark place 🌧️
🔍 مترادف: Damp
✅ مثال: The basement was dark and dank after the heavy rain.
دوستان مرطوب و سرد رو درست میاید ولی دقت کنید که unpleasantly هست
پس بگیم "نمور"
a dank prison cell
سلول نمور زندان
1 -
( especially of buildings and air ) wet, cold, and unpleasant
( به ویژه ساختمان ها و هوا ) مرطوب، سرد و ناخوشایند
a dank, dark cellar
In the cathedral vaults the air was dank and stale.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
اصطلاح عامیانه
of good quality
با کیفیت خوب
The food was dank but the service was terrible.
3 -
اصطلاح عامیانه
very attractive
بسیار جذاب
I like your trainers - they're dank.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dank
عالی، با کیفیت بالا.
علاوه بر معانی ذکرشده، در زبان عامیانه به معنی کیفیت خوب یا کلا خیلی خفن و جذاب هم هست:
- > very attractive
- > of good quality
مثلا:
The food was dank but the service was terrible.
I like your trainers - they're dank.
...
[مشاهده متن کامل]

ماریجوانای کیفیت خوب رو هم بهش می گن dank
- > high - quality marijuana
مثلا:
We were just chilling out and smoking dank together.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dank• https://www.dictionary.com/browse/dank
خیس و بارانی
🟧 W E T 🟧
covered, saturated or soaked with water or another liquid : not dry
🟧 M O I S T 🟧
slightly or barely wet : not completely dry : slightly wet
🟧 D A M P 🟧
slightly wet
...
[مشاهده متن کامل]

🟧 D A N K 🟧
wet and cold in a way that is unpleasant : unpleasantly damp and cold
🟧 H U M I D 🟧
having a lot of moisture in the air
🟧 M U G G Y 🟧
unpleasantly warm and humid
Examples :
1. My shoes got wet when I stepped in the puddle
2. the moist, fertile soil
3. Wipe up the mess with a damp cloth / Her forehead was damp with perspiration
4. huge dank caverns
5. a humid climate/day/season
6. It's very hot and humid [=muggy] today / a muggy day in August

سرد و نمناک

از لحاظ شخصیتی به معنای خشک، سرد و یا بی رهم میباشد

بپرس