1. he was dangling with a halter around his neck
او از طنابی به دور گردنش آویزان بود.
2. he spent his youth dangling after gamblers
در تمام دوران جوانی اش دور و بر قمار بازها می پلکید.
3. long, golden earrings were dangling from her ears
گوشواره های بلند و طلایی از گوش هایش آویخته بود.
4. the monkey caught hold of the branch and swung dangling there
میمون به شاخه چسبید و در آنجا آویزان ماند و تاب خورد.
5. There was a rope dangling down into a dark, bottomless hole.
[ترجمه گوگل]طنابی در سوراخی تاریک و بدون ته آویزان بود
[ترجمه ترگمان]طنابی به سوراخ تاریک و بی پایان وصل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طنابی به سوراخ تاریک و بی پایان وصل شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Loose electric wires were dangling from the wall.
[ترجمه گوگل]سیم های برق شل از دیوار آویزان بودند
[ترجمه ترگمان]سیم های چراغ برق از دیوار آویزان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیم های چراغ برق از دیوار آویزان بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There was a cigarette dangling from his mouth.
[ترجمه گوگل]سیگاری از دهانش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]سیگاری از دهانش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیگاری از دهانش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I sat by the river with my feet dangling in the water.
[ترجمه گوگل]کنار رودخانه نشستم و پاهایم در آب آویزان بود
[ترجمه ترگمان]کنار رودخونه نشسته بودم و پاهام توی آب آویزون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کنار رودخونه نشسته بودم و پاهام توی آب آویزون شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It's a big carrot he's dangling in front of Marler's nose.
[ترجمه گوگل]هویج بزرگی است که جلوی بینی مارلر آویزان کرده است
[ترجمه ترگمان]هویج بزرگی است که جلوی دماغ Marler آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هویج بزرگی است که جلوی دماغ Marler آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Louise always has half a dozen boys dangling abouther.
[ترجمه گوگل]لوئیز همیشه نیم دوجین پسر دارد که در اطراف او آویزان هستند
[ترجمه ترگمان]لوئیز همیشه شش تا پسر دارد که آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لوئیز همیشه شش تا پسر دارد که آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Next to the phone, there was a pencil dangling on a string.
[ترجمه گوگل]کنار گوشی یک مداد روی یک نخ آویزان بود
[ترجمه ترگمان]کنار تلفن یک مداد بود که روی یک نخ آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کنار تلفن یک مداد بود که روی یک نخ آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He sat with his legs dangling off the bridge.
[ترجمه گوگل]نشست و پاهایش را از روی پل آویزان کرد
[ترجمه ترگمان]پاهایش را از روی پل آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاهایش را از روی پل آویزان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Gazzer, with the keys dangling from his hand, leading Madge away.
[ترجمه گوگل]گاززر، با کلیدهایی که از دستش آویزان شده بود، مدج را دور کرد
[ترجمه ترگمان]دسته کلید همراه با کلیدها که از دستش آویزان بود، و او را از او جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دسته کلید همراه با کلیدها که از دستش آویزان بود، و او را از او جدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Beside a dangling traffic light outside, an earth revetment was sprouting bushes.
[ترجمه گوگل]در کنار چراغ راهنمایی آویزان بیرون، روکش خاکی بوته هایی جوانه زده بود
[ترجمه ترگمان]در کنار یک چراغ traffic که در آن آویخته شده بود، یک بوته زاری خاک که در آن روییده بود بوته های خار روییده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در کنار یک چراغ traffic که در آن آویخته شده بود، یک بوته زاری خاک که در آن روییده بود بوته های خار روییده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید