dandle

/ˈdændl̩//ˈdændl̩/

معنی: نوازش کردن، بالا و پایین انداختن
معانی دیگر: (کودک را روی زانو یا در بغل) بالا و پایین انداختن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: dandles, dandling, dandled
مشتقات: dandler (n.)
(1) تعریف: to dance (a child) up and down on one's knees or in one's arms.

(2) تعریف: to fondle or pet.
مشابه: pet

جمله های نمونه

1. She dandled the baby to make it stop crying.
[ترجمه گوگل]او بچه را قاصد کرد تا گریه اش را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او بچه را بغل کرد تا گریه نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He dandled the baby to make it stop crying.
[ترجمه گوگل]او بچه را قاصد کرد تا گریه اش را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او بچه را بغل کرد تا گریه نکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was dandling her baby in her arms.
[ترجمه گوگل]بچه اش را در آغوشش آویزان کرده بود
[ترجمه ترگمان]او داشت بچه اش را در آغوش می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He dandled the baby to make him stop crying.
[ترجمه گوگل]او بچه را قاصد کرد تا گریه اش را متوقف کند
[ترجمه ترگمان]او بچه را بغل کرد تا گریه اش را متوقف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How can I know who manage this ship (for example:MV DANDLE)?
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم بدانم چه کسی این کشتی را مدیریت می کند (به عنوان مثال: MV DANDLE)؟
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم بدانم که چه کسی این کشتی را اداره می کند (برای مثال: MV dandle)؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As people living standard rise ceaselessly, more and more people like at home raising pets, leisure and they will bring your own love dandle spinning in the park.
[ترجمه گوگل]همانطور که استاندارد زندگی مردم بی وقفه بالا می رود، افراد بیشتری از پرورش حیوانات خانگی در خانه لذت می برند، اوقات فراغت را دوست دارند و قاصدک عشق شما را در پارک می چرخانند
[ترجمه ترگمان]همانطور که مردم به طور دایم در سطح استاندارد زندگی می کنند، افراد بیشتری مثل منزل پرورش حیوانات خانگی، اوقات فراغت و تفریح و تفریح، علاقه خود را به چرخیدن در پارک خواهند آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوازش کردن (فعل)
stroke, blandish, coax, baby, fondle, coddle, pet, pat, canoodle, cuddle, dandle

بالا و پایین انداختن (فعل)
dandle

انگلیسی به انگلیسی

• bounce up and down (on one's knee or in one's arms)

پیشنهاد کاربران

بپرس