dancer

/ˈdænsər//ˈdɑːnsə/

معنی: رقاص
معانی دیگر: رقصگر، رامشگر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who dances or whose profession is dancing.

- She's working hard at ballet in hopes of becoming a dancer.
[ترجمه گوگل] او سخت در باله کار می کند به این امید که رقصنده شود
[ترجمه ترگمان] او سخت مشغول تمرین باله است، به امید اینکه رقاص بشود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. dancer
رقاص،رقصگر،رامشگر

2. the dancer stripped gradually as she sang
رقاصه در حین آواز خواندن به تدریج لباس های خود را در می آورد.

3. cooch dancer
رقاصه ی (وشتگر) شکم

4. a loose-limbed dancer
رقاصی با بدن نرم

5. a topless dancer
رقصگر عریان سینه

6. a wizard dancer
رقاص مسحور کننده

7. a newly fledged dancer
رقاص نورسته (تازه کار)

8. the fascinating beauty of that spanish dancer
گیرایی شیداگر آن رقاصه ی اسپانیایی

9. the feline grace of that ballet dancer
وجاهت گربه مانند آن رقصگر باله،ملوسی آن رقاص باله

10. he deserted his wife and children and followed a dancer all the way to france
او زن و بچه ی خود را ترک کرد و دنبال یک رقاصه به فرانسه رفت.

11. But I'm not a good dancer.
[ترجمه گوگل]اما من رقصنده خوبی نیستم
[ترجمه ترگمان]اما من رقاص خوبی نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's a fine actor and an even finer dancer.
[ترجمه گوگل]او یک بازیگر خوب و حتی یک رقصنده خوب است
[ترجمه ترگمان]او یک بازیگر خوب و یک رقاص زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Lena moved with the grace of a dancer.
[ترجمه گوگل]لنا با لطف یک رقصنده حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]لینا با ظرافت یک رقصنده حرکت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She gained international fame as a dancer.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک رقصنده شهرت بین المللی به دست آورد
[ترجمه ترگمان]او شهرت بین المللی به عنوان یک رقاص به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She is such an agile dancer!
[ترجمه گوگل]او چنین رقصنده چابکی است!
[ترجمه ترگمان]چه رقصنده چابک و چابک است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. His skill as a dancer really amazed me.
[ترجمه گوگل]مهارت او به عنوان یک رقصنده واقعاً مرا شگفت زده کرد
[ترجمه ترگمان]مهارت او به عنوان یک رقاص واقعا مرا شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She is a pole dancer at London's famous Spearmint Rhino club.
[ترجمه گوگل]او یک رقصنده قطبی در کلوپ معروف Spearmint Rhino لندن است
[ترجمه ترگمان]او یک رقاص pole در باشگاه famous معروف لندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقاص (اسم)
jigger, gigolo, coryphee, dancer, terpsichore

انگلیسی به انگلیسی

• person who dances
a dancer is a person who earns money by dancing, or a person who is dancing.

پیشنهاد کاربران

۱. رقاص. رقاصه ۲. رقصنده
مثال:
The movements of the dancers bewitched the audience.
حرکات رقاص ها حضار را مسحور و مجذوب کرد.
گاهی رقصنده نیز می نویسند.
اگر مفید بود لطفا لایک کنید 🙏🏼💙
رقاص، کسی که می رقصد
The day I had a joke out of love with my Tahir, of course, I missed watching the movie
And music at home by watching and laughing several times
Emotional love in your heart, Dadash Taher, danced with that very beautiful Indian emotional song from the beginning to the end.
...
[مشاهده متن کامل]

I will tell him one day in front of you all
من روزی که از روی دوست داشتن با داداش طاهر شوخ طبی داشتم البته با دیدن فیلم یاد او افتادم
و موزیک که در خانه با چندین بار مشاهده کردن و خندیدن
عشق هیجانی تو دل برو داداش طاهر با ان اهنگ از اول تا اخر خیلی قشنگ هیجانی هندی رقصید
من یک روز در حضور همه شما به او می گویم

دنسر تو گروه کیپاپ، اونیه که رقص می کنه

a person who is dancing

بپرس