damnify

/ˈdæmnʌˌfaɪ//ˈdæmnɪfaɪ/

معنی: خسارت زدن، خسارت وارد اوردن، صدمه زدن
معانی دیگر: (حقوق) خسارت وارد آوردن، آسیب زدن، مجروح یا مصدوم کردن، زیان رساندن

جمله های نمونه

1. Otherwise, the construction will suffer great damnify.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، ساخت و ساز آسیب زیادی خواهد دید
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت، ساخت آسیب زیادی خواهد دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He should be responsible partly for the damnify.
[ترجمه گوگل]او باید تا حدی مسئول این لعنت باشد
[ترجمه ترگمان]او باید تا حدی مسئول the باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It means that 4-benzoquinone did damnify the ct-DNA, as is one of the ways by which benzene causes cancer, for the reason that benzoquinone is the ultimate metabolic product of benzene.
[ترجمه گوگل]این بدان معنی است که 4-بنزوکینون ct-DNA را تخریب می کند، همانطور که یکی از راه هایی است که بنزن باعث سرطان می شود، به این دلیل که بنزوکینون محصول متابولیک نهایی بنزن است
[ترجمه ترگمان]این به این معنی است که ۴ - benzoquinone از روش CT - DNA استفاده می کند، همان طور که یکی از روش هایی است که بنزن موجب سرطان می شود، به همین دلیل، benzoquinone محصول متابولیک نهایی بنزن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Chronic stress selectivity damnify hippocampus, and make losing nerve cell so on.
[ترجمه گوگل]انتخاب استرس مزمن باعث تخریب هیپوکامپ و از دست دادن سلول عصبی می شود
[ترجمه ترگمان]استرس مزمن باعث گزینش hippocampus و از دست دادن سلول عصبی به این شکل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hating others is one kind of great damnify for yourself.
[ترجمه گوگل]تنفر از دیگران یکی از لعنت‌های بزرگ برای خودتان است
[ترجمه ترگمان]بیش از دیگران از دیگران متنفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Party B will not be responsible for any damnify bringed by equipment that not belong to .
[ترجمه گوگل]طرف B هیچ مسئولیتی در قبال هر گونه خسارت وارد شده توسط تجهیزاتی که متعلق به آنها نیست نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]ب)حزب B مسیول هیچ damnify bringed نیست که به وسیله تجهیزاتی که به آن تعلق ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Improper use possibly result in bodily damnify, and mangle fintness machine.
[ترجمه گوگل]استفاده نادرست ممکن است منجر به تخریب بدن و دستگاه تناسب اندام شود
[ترجمه ترگمان]استفاده نادرست از آن ها احتمالا منجر به damnify بدنی و ماشین fintness می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Method We retrospectively reviewed CT scan of 52 Cases with Spinal damnify.
[ترجمه گوگل]روش ما به صورت گذشته نگر سی تی اسکن 52 مورد با ضایعات ستون فقرات را بررسی کردیم
[ترجمه ترگمان]روش ما اسکن CT ۵۲ مورد با ستون فقرات damnify را مورد بررسی قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective: To investigate the protecting effect of refined Qing Kai Ling(RQKL) on the damnify of rat viscera induced by endotoxin.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر محافظتی کینگ کای لینگ تصفیه شده (RQKL) بر تخریب احشاء موش صحرایی القا شده توسط اندوتوکسین
[ترجمه ترگمان]هدف: تحقیق در مورد اثرات حفاظت از Qing refined Kai لینگ (RQKL)بر روی damnify of که توسط endotoxin ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is necessary to eliminate noises for subsequent higher disposal. However, traditional methods damnify edge characteristics.
[ترجمه گوگل]حذف صداها برای دفع بعدی ضروری است با این حال، روش‌های سنتی ویژگی‌های لبه را ضعیف می‌کنند
[ترجمه ترگمان]برای از بین بردن صداها برای دفع بیشتر بعدی ضروری است با این حال، روش های سنتی ویژگی های لبه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It also provides some important theoretics and methods of the polymer fatigue progress, such as damnify mechanics and rupture mechanics.
[ترجمه گوگل]همچنین برخی از نظریه ها و روش های مهم پیشرفت خستگی پلیمر، مانند مکانیک damnify و مکانیک گسیختگی را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]همچنین theoretics و روش های مهم پیشرفت خستگی پلی مر، مانند مکانیک کوانتومی و مکانیک گسیختگی را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Member must answer for the activity and safety for the guest that you lead to. And you must answer for all of the damnify that your guest made.
[ترجمه گوگل]عضو باید پاسخگوی فعالیت و ایمنی مهمانی باشد که شما به آن هدایت می کنید و شما باید پاسخگوی تمام لعنتی هایی باشید که مهمان شما انجام داده است
[ترجمه ترگمان]عضو باید پاسخگوی فعالیت ها و ایمنی برای مهمان هایی باشد که شما رهبری آن را به عهده دارید و شما باید پاسخگوی همه of باشید که guest انجام داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Because the dissymmetric information and the distinct liable risk, agent has the motive and probability to damnify the behalf of owner.
[ترجمه گوگل]از آنجا که اطلاعات نامتقارن و ریسک متمایز مسئول، عامل انگیزه و احتمال لعنت به طرف مالک را دارد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که اطلاعات dissymmetric و خطر متمایز متمایز، عامل انگیزه و احتمال به damnify از مالک را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Coal mine safety accidents had gave mischance for millions of families, made severe economic damnify for our society.
[ترجمه گوگل]حوادث ایمنی معادن زغال سنگ باعث بدبختی میلیون‌ها خانواده شده و آسیب‌های اقتصادی شدیدی را برای جامعه ما به همراه داشته است
[ترجمه ترگمان]حوادث مربوط به ایمنی معدن زغال سنگ، شانس زندگی میلیونها خانواده را به من داده بود، و شرایط اقتصادی شدیدی را برای جامعه ما فراهم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خسارت زدن (فعل)
hurt, damage, harm, damnify

خسارت وارد اوردن (فعل)
hurt, damage, harm, damnify, endamage

صدمه زدن (فعل)
mar, offend, harm, nip, maul, damnify, endamage, scathe

تخصصی

[حقوق] صدمه زدن، زیان یا خسارت وارد کردن، خسارت، زیان، ضرر

انگلیسی به انگلیسی

• cause damage or loss (law)

پیشنهاد کاربران

بپرس