damaged

/ˈdæm.ɪdʒd//ˈdæmɪʤd/

معنی: ضایع، معیوب، مختل
معانی دیگر: خسارت دیده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: having sustained harm or injury.
متضاد: intact, undamaged
مشابه: broken, imperfect, injured

- The store can't sell damaged goods.
[ترجمه گوگل] فروشگاه نمی تواند کالاهای آسیب دیده را بفروشد
[ترجمه ترگمان] این فروشگاه کالاهای آسیب دیده را می فروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. damaged goods
کالای آسیب دیده

2. people damaged by war
آسیب دیدگان جنگ

3. the damaged ship suddenly careened left
کشتی آسیب دیده ناگهان به طرف چپ غلتید.

4. unloading damaged goods
قالب کردن کالاهای آسیب دیده

5. a frost damaged the crops
سرما به محصولات صدمه زد.

6. the hail damaged the blossoms
تگرگ به شکوفه ها صدمه زد.

7. the surgeon inserted a metal plate into his damaged skull
جراح صفحه ای فلزی در جمجمه ی مصدوم او قرار داد.

8. they demanded that satisfaction be made to those whose houses were damaged by the rioting students
آنان خواستار شدند تا به کسانی که خانه های آنها توسط دانشجویان شورشی آسیب دیده است غرامت بدهند.

9. The front of the car was badly damaged.
[ترجمه گوگل]جلوی ماشین به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]جلوی اتومبیل به شدت آسیب دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The car was too much damaged.
[ترجمه گوگل]ماشین خیلی آسیب دیده بود
[ترجمه ترگمان]اتومبیل بیش از حد آسیب دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bicycle tyre blew out at a previously damaged point.
[ترجمه گوگل]لاستیک دوچرخه در نقطه ای که قبلا آسیب دیده بود منفجر شد
[ترجمه ترگمان]لاستیک های دوچرخه در یک نقطه آسیب دیده از قبل فوت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The nearside wing was damaged in the collision.
[ترجمه گوگل]در این برخورد بال کناری آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]بال nearside در برخورد آسیب دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their houses were damaged by the fire.
[ترجمه گوگل]خانه های آنها در اثر آتش سوزی آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]خانه ها به وسیله آتش آسیب دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The roof of the car was not damaged in the accident.
[ترجمه گوگل]در این حادثه سقف خودرو آسیب ندیده است
[ترجمه ترگمان]سقف ماشین در این حادثه آسیب ندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. People have damaged hedges and pushed over walls.
[ترجمه گوگل]مردم پرچین ها را خراب کرده اند و دیوارها را فشار داده اند
[ترجمه ترگمان]مردم پرچین ها را خراب کرده اند و دیوارها را هل داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Luckily the museum was not damaged by the earthquake.
[ترجمه گوگل]خوشبختانه موزه در اثر زلزله آسیب ندیده است
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه موزه از زلزله آسیب ندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Much to my relief the car was not damaged.
[ترجمه گوگل]تا حد زیادی به خودرو آسیبی نرسید
[ترجمه ترگمان]قسمت زیادی از تسکین و تسکین من به اتومبیل آسیب ندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ضایع (صفت)
addle, spoiled, damaged, decayed, rotten

معیوب (صفت)
perverse, damaged, vicious, cripple, faulty, blemished, defective, imperfective

مختل (صفت)
damaged, disturbed

تخصصی

[بهداشت] آسیب دیده

انگلیسی به انگلیسی

• harmed; spoilt; injured; discredited; (of reputation) besmirched

پیشنهاد کاربران

بپرس