اسم ( noun )
• (1) تعریف: a barrier built usu. across a waterway to restrict flow and raise the water level.
• مترادف: barrage
• مشابه: barrier, dike, levee, milldam, obstruction, wall, weir
• مترادف: barrage
• مشابه: barrier, dike, levee, milldam, obstruction, wall, weir
- Construction of the Hoover Dam on the Colorado River began in 1931.
[ترجمه گوگل] ساخت سد هوور بر روی رودخانه کلرادو در سال 1931 آغاز شد
[ترجمه ترگمان] ساخت سد هوور در رودخانه کلرادو در سال ۱۹۳۱ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ساخت سد هوور در رودخانه کلرادو در سال ۱۹۳۱ آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a barrier or obstruction resembling a dam.
• مشابه: barrage, barrier, dike, levee, obstruction, wall, weir
• مشابه: barrage, barrier, dike, levee, obstruction, wall, weir
- The large beaver dam blocked the stream.
[ترجمه گوگل] سد بزرگ بیش از حد رودخانه را مسدود کرد
[ترجمه ترگمان] سد بزرگ سگ آبی رودخانه را مسدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] سد بزرگ سگ آبی رودخانه را مسدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The kids are having fun building a dam across the creek with stones.
[ترجمه گوگل] بچه ها در حال ساختن سدی در سراسر نهر با سنگ هستند
[ترجمه ترگمان] بچه ها در حال سرگرم کردن یک سد در طول نهر با سنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] بچه ها در حال سرگرم کردن یک سد در طول نهر با سنگ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: dams, damming, dammed
حالات: dams, damming, dammed
• (1) تعریف: to construct a dam on, in, or across; obstruct with a dam.
• مشابه: block, dike, levee, obstruct, stem, stop
• مشابه: block, dike, levee, obstruct, stem, stop
- The river was dammed in 1948.
[ترجمه گوگل] این رودخانه در سال 1948 سد شد
[ترجمه ترگمان] رودخانه در سال ۱۹۴۸ مسدود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رودخانه در سال ۱۹۴۸ مسدود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to obstruct as if with a dam.
• مترادف: block, stem
• مشابه: impede, obstruct, stop
• مترادف: block, stem
• مشابه: impede, obstruct, stop
- The government dammed the flow of information.
[ترجمه گوگل] دولت جریان اطلاعات را مختل کرد
[ترجمه ترگمان] دولت جریان اطلاعات را مسدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دولت جریان اطلاعات را مسدود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a female parent, esp. of a four-legged mammal.
• مشابه: mother
• مشابه: mother