dalliance

/ˈdæliəns//ˈdælɪəns/

معنی: تفریح و بازی از روی هوسرانی
معانی دیگر: لاسیدن، سرسری گرفتن، طفره، انفاق تدافعی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: amorous play; flirtation.

(2) تعریف: a wasting away of time; loitering; dawdling.

- Because of his dalliance, he missed the deadline for applying to the university.
[ترجمه گوگل] او به دلیل دلبستگی، مهلت ثبت نام در دانشگاه را از دست داد
[ترجمه ترگمان] او به خاطر خوشگذرانی خود، مهلت درخواست برای این دانشگاه را از دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It turned out to be his last dalliance with the education system.
[ترجمه گوگل]معلوم شد این آخرین دلبستگی او با سیستم آموزشی بود
[ترجمه ترگمان]این کار آخرین dalliance او با سیستم آموزشی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In February 196 she began a dalliance with Robin Douglas - Home, 3 a talented and troubled pianist and the nephew of a former prime minister.
[ترجمه گوگل]در فوریه 196، او با رابین داگلاس - هوم، 3 پیانیست با استعداد و مشکل‌دار و برادرزاده نخست‌وزیر سابق، دوستی داشت
[ترجمه ترگمان]در فوریه ۱۹۶ او یک عشق بازی با رابین داگلاس - خانه، ۳ یک پیانیست با استعداد و با استعداد و برادرزاده یکی از نخست وزیر سابق آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Did they have time for dalliance?
[ترجمه باران] ایااونهازمان کافی برای عشقبازی و خوشگذرونی داشتند؟
|
[ترجمه گوگل]آیا آنها زمان برای دلخوری داشتند؟
[ترجمه ترگمان]برای dalliance وقت داشتند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The man had escape on his mind, not dalliance.
[ترجمه گوگل]مرد در ذهنش فرار داشت، نه دلتنگی
[ترجمه ترگمان]این مرد از ذهن او فرار کرده بود نه dalliance
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She also knew nothing about Bill's dalliance with Monica Lewinsky.
[ترجمه باران] اون همچنین چیزی دررابطه باخوشگذرانی و رابطه عشقی بین بیل و مونیکانمیدانشت
|
[ترجمه گوگل]او همچنین چیزی در مورد دلبستگی بیل با مونیکا لوینسکی نمی دانست
[ترجمه ترگمان]او همچنین هیچ چیز در مورد dalliance با مونیکا لوینسکی هم نمی دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Slight dalliance with her makes the very diminutive seem as big as life.
[ترجمه گوگل]دلسوزی جزئی با او باعث می‌شود که چیز کوچک به اندازه زندگی بزرگ به نظر برسد
[ترجمه ترگمان]dalliance کوچک با او زندگی very به بزرگی زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In his memoir, he would put down his dalliance with a White House intern to the worst of all possible motives.
[ترجمه گوگل]او در کتاب خاطراتش به بدترین انگیزه های ممکن، دلبستگی خود را با یک کارآموز کاخ سفید کنار گذاشت
[ترجمه ترگمان]زندگی نامه اش را با یک انترن سفید برای بدترین انگیزه های احتمالی در نظر می گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do not give dalliance Too much the rein:the strongest oaths are straw To the fire i' the blood.
[ترجمه گوگل]بیش از حد افسار به دلخوری نده: قوی ترین سوگندها کاه است به آتش و خون
[ترجمه ترگمان]dalliance را Too و rein: قوی ترین سوگند در برابر آتش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Keira's last dalliance with the Pirates franchise (she's not returning for Part IV) failed to resolve any off the major problems that Dead Man's Chest encountered.
[ترجمه گوگل]آخرین معاشرت کایرا با فرنچایز دزدان دریایی (او برای قسمت چهارم برنمی گردد) نتوانست هیچ مشکل عمده ای را که Dead Man's Chest با آن روبرو شده بود حل کند
[ترجمه ترگمان](کیرا)آخرین dalliance با گروه دزدان دریایی (که برای بخش چهارم باز نمی گردد)نتوانست مشکلات عمده ای را حل کند که صندوق مرد مرده با آن مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. entered into an advertising dalliance with Google, but this fell apart after antitrust authorities signalled that they would not approve such an agreement.
[ترجمه گوگل]وارد یک معاشرت تبلیغاتی با گوگل شد، اما پس از اینکه مقامات ضد انحصار سیگنال دادند که چنین توافقی را تایید نمی کنند، این موضوع از بین رفت
[ترجمه ترگمان]او با گوگل وارد یک عشق بازی تبلیغاتی شد، اما پس از آنکه مقامات آنتی تراست اعلام کردند که چنین قراردادی را تصویب نخواهند کرد، این یکی جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was, however, one dalliance that continues to intrigue the old salts who worked on the 18-berth vessels at Ocean Village Marina.
[ترجمه گوگل]با این حال، یک دلتنگی وجود داشت که همچنان نمک‌های قدیمی را که روی کشتی‌های 18 اسکله در Ocean Village Marina کار می‌کردند، مجذوب خود می‌کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک dalliance وجود داشت که به توطئه چینی با نمک های قدیمی ادامه می داد که در کشتی ۱۸ کشتی در ساحل اقیانوس مارینا کار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I didn't realize it at first. I thought that perhaps it was only adalliance.
[ترجمه گوگل]من اول متوجه نشدم من فکر کردم که شاید این فقط یک اتحاد باشد
[ترجمه ترگمان]اولش متوجه نشدم من فکر می کردم که شاید فقط adalliance باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tell James, my former more-off-than-on dalliance, in a slightly gloating email.
[ترجمه گوگل]من به جیمز، دوست داشتنی سابق من، در یک ایمیل کمی غم انگیز می گویم
[ترجمه ترگمان]به جیمز می گویم، دوست سابق من در مورد خوشگذرانی، با یک ایمیل مشتاقانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead Yahoo! entered into an advertising dalliance with Google, but this fell apart after antitrust authorities signalled that they would not approve such an agreement.
[ترجمه گوگل]در عوض Yahoo! وارد یک معاشرت تبلیغاتی با گوگل شد، اما پس از اینکه مقامات ضد انحصار سیگنال دادند که چنین توافقی را تایید نمی کنند، این موضوع از بین رفت
[ترجمه ترگمان]به جای Yahoo! او با گوگل وارد یک عشق بازی تبلیغاتی شد، اما پس از آنکه مقامات آنتی تراست اعلام کردند که چنین قراردادی را تصویب نخواهند کرد، این یکی جدا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. But he did not feel that she looked upon their amorous exchanges as more than innocent dalliance.
[ترجمه گوگل]اما او احساس نمی کرد که او به مبادلات عاشقانه آنها چیزی بیش از لجبازی بی گناه نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]اما احساس نمی کرد که او به exchanges عاشقانه خود بیش از dalliance معصومانه نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفریح و بازی از روی هوسرانی (اسم)
dalliance

انگلیسی به انگلیسی

• flirtation
you can use dalliance to refer to people's behaviour or their activities when they are wasting time in an idle and unnecessary manner; a literary use.
dalliance is the behaviour shown by two people who are flirting with each other; an old-fashioned use.

پیشنهاد کاربران

بپرس