dais

/ˈdeɪz//ˈdeɪɪs/

معنی: سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته
معانی دیگر: شاه نشین، سکویی که تخت پادشاه را بر آن می گذاشتند، صندلی صدر مجلس، جایگاه زعمای قوم، مسند، سایبان یا اسمانه بالای تخت پادشاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a raised platform, esp. at one end of a meeting hall, for speakers or persons being honored.
مشابه: podium, stage

- The president and deans of the college were seated on the dais during the graduation speech.
[ترجمه گوگل] رئیس و روسای کالج در هنگام سخنرانی فارغ التحصیلی روی میز نشسته بودند
[ترجمه ترگمان] رئیس و روسای دانشکده در حین سخنرانی فارغ التحصیلی در شاه نشین قرار داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There was a raised dais at one end underneath a skylight, with a sort of bed on it.
[ترجمه گوگل]در یک انتها، زیر نورگیر، یک تختخواب بر روی آن قرار داشت
[ترجمه ترگمان]در انتهای یک پنجره سقفی قرار داشت که با یک نوع تخت خواب روی آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Princess had stepped out on to the dais to make the presentations.
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم برای ارائه سخنرانی به حیاط رفته بود
[ترجمه ترگمان]شاهزاده خانم به شاه نشین رفت تا ارائه ها را به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On a raised dais in front of large windows looking out on to the agricultural college gardens sat the Inspector.
[ترجمه گوگل]بازرس روی یک حیاط برافراشته در مقابل پنجره‌های بزرگ که به باغ‌های دانشکده کشاورزی نگاه می‌کردند، نشسته بود
[ترجمه ترگمان]در یک سکو بزرگ در مقابل پنجره های بزرگ که مشرف به باغ های دانشکده کشاورزی بودند، بازرس نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They stood on a tin dais enamelled red.
[ترجمه گوگل]آنها روی یک گلدان حلبی میناکاری شده قرمز ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها روی یک سکوی کنار گل سرخ ایستاده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the far end, on the dais, Athelstan glimpsed John of Gaunt.
[ترجمه گوگل]در انتهای راهرو، آتلستان نگاهی اجمالی به جان گانت انداخت
[ترجمه ترگمان]در انتهای دیگر، در شاه نشین، Athelstan به جان آو گانت افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. On the raised dais in front of him lay Sylvie's coffin.
[ترجمه گوگل]تابوت سیلوی روی دیوارهای برافراشته روبروی او قرار داشت
[ترجمه ترگمان]تابوت سیلوی روی سکوی بلندی قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There was a raised dais on one side of the square on which the Sheikh Osman sat cross-legged.
[ترجمه گوگل]در یک طرف میدان یک گلخانه برافراشته بود که شیخ عثمان به صورت چهار زانو روی آن نشسته بود
[ترجمه ترگمان]در یک سوی میدان، شاه نشین بزرگی قرار داشت که شیخ عثمان چهار زانو روی آن نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. On the dais all the boys were congratulating themselves.
[ترجمه گوگل]در دیس همه پسرها به خودشان تبریک می گفتند
[ترجمه ترگمان]بچه ها از سکو به خود تبریک می گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The table on the dais where King Henry would sit was overhung with a gorgeous cloth of state.
[ترجمه گوگل]میز روی میز که شاه هنری در آن می نشست با پارچه ای زیبا و زیبا آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]می زی که روی شاه نشین قرار داشت، جایی بود که شاه هنری در آن نشسته بود و پارچه بسیار زیبایی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Its centerpiece was a communications console on a dais two steps above floor level.
[ترجمه گوگل]مرکز آن یک کنسول ارتباطی بود که در دو پله بالاتر از سطح زمین قرار داشت
[ترجمه ترگمان]محور آن یک کنسول ارتباطی بر روی سکو در دو مرحله بالاتر از سطح زمین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The woman on the dais said, " Hold on to your hats. Here's the final count. "
[ترجمه گوگل]زن روی بابا گفت: "کلاه هایت را نگه دار این تعداد نهایی است "
[ترجمه ترگمان]زن روی سکو گفت: \" صبر کن تا کلاه ها را کنار بگذارید این آخرین آمار است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some staff members must have been wondering if they should install ropes around the dais and call in boxing promoter Don King.
[ترجمه گوگل]برخی از کارکنان حتماً از خود می‌پرسیدند که آیا باید طناب‌هایی را در اطراف دایس نصب کنند و با مروج بوکس دان کینگ تماس بگیرند
[ترجمه ترگمان]برخی از کارکنان باید در این فکر باشند که آیا باید طناب های دور the را نصب کنند و در تقویت کننده بوکس به نام Don King تماس بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Hollins will be keeping his eye on Councilman Keith Beier, his ideological nemesis and verbal sparring partner on the council dais.
[ترجمه گوگل]هالينز چشم خود را به عضو شوراي كيت بير، دشمن ايدئولوژيك و شريك جنگي كلامي خود در شورا خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]Hollins در حال حاضر چشم خود را به کیت Keith، رقیب ایدئولوژیک وی و شریک دعوای شفاهی اش در این شورا نگاه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I took my place in the refectory at a separate table near the dais and watched the lady prioress sweep in.
[ترجمه گوگل]من جای خود را در سفره خانه در کنار یک میز مجزا در نزدیکی باغچه گرفتم و خانم پیشوا را تماشا کردم که در حال جارو کردن بود
[ترجمه ترگمان]من جای خود را در تالار بزرگ نزدیک شاه نشین برداشتم و خانم رئیسه را تماشا کردم که از اتاق بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سکوب مخصوص جلوس اشخاص برجسته (اسم)
dais

انگلیسی به انگلیسی

• stage, raised platform
a dais is a raised platform in a hall that is designed to be used by people who are talking to an audience.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A raised platform for speakers or honored guests 🎤
🔍 مترادف: Platform
✅ مثال: The guest speaker stood on the dais to address the audience.
صدر مجلس

بپرس