dairymaid

/ˈdeərɪmeɪd//ˈdeərɪmeɪd/

(قدیمی) کارگر لبنیاتی (زن)، (دختر) شیردوش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a female worker on a dairy farm, esp. one who milks the cows; milkmaid.

جمله های نمونه

1. She would simply be the dairymaid Tess, and nothing more.
[ترجمه گوگل]او به سادگی می تواند تس خدمتکار شیر باشد و نه بیشتر
[ترجمه ترگمان]او به سادگی به دختر شیر شویی تعلق خواهد داشت و نه چیز دیگری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He learnt from Izz that, of the other dairymaids, Retty had become ill, and Marian had started drinking.
[ترجمه گوگل]او از ایز یاد گرفت که از میان سایر خدمتکاران شیر، رتی بیمار شده و ماریان شروع به نوشیدن کرده است
[ترجمه ترگمان]از Izz فهمید که یکی از آن other که بیمار شده و ماریان بیمار شده است و ماریان شروع به نوشیدن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Martin Luther said, "A dairymaid can milk cows to the glory of God. "
[ترجمه گوگل]مارتین لوتر می‌گوید: «یک خدمتکار شیر می‌تواند برای جلال خدا، گاو را شیر دهد »
[ترجمه ترگمان]مارتین لوتر گفت: \" خدمتکار لبنیات می تواند گاوه ای خود را به افتخار خداوند شیر دهد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All the dairy people watched them leave, and Clare kissed the dairymaids goodbye.
[ترجمه گوگل]همه کارکنان لبنیات رفتن آنها را تماشا کردند، و کلر خدمتکاران شیر را بوسید
[ترجمه ترگمان]همه the که آن ها را تماشا می کردند، آن ها را تماشا کردند و Clare the را بوسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But soon it was clear that the dairyman did not want so many dairymaids at this time of year.
[ترجمه گوگل]اما به زودی مشخص شد که شیرفروش در این زمان از سال این همه شیرکار نمی خواهد
[ترجمه ترگمان]اما به زودی مشخص شد که dairyman در این زمان از سال so زیادی نمی خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. 'Ah!' he says to her, 'you'll never make a good dairymaid!
[ترجمه گوگل]"آه!" او به او می‌گوید: «تو هرگز یک خدمتکار خوب نخواهی داشت!
[ترجمه ترگمان]آه! به او می گوید: تو هرگز یک دختر خدمتکار خوبی نخواهی داشت!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She said. 'All my prettiness comes from her, and she was only a dairymaid .
[ترجمه گوگل]او گفت "تمام زیبایی من از او نشات می گیرد، و او فقط یک خدمتکار شیر بود
[ترجمه ترگمان]او گفت: تمام زیبایی های من از او امده بود و او فقط یک دختر شیر خوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All my prettiness comes from her, and she was only a dairymaid.
[ترجمه گوگل]تمام زیبایی من از او ناشی می شود و او فقط یک خدمتکار شیر بود
[ترجمه ترگمان]تمام زیبایی های من از او امده بود و او فقط یک دختر شیر خوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. But after several bitter years of heart-searching, Tess determined to leave home again --- this time to be dairymaid at Talbothays, a large, fertile farm in the valley of the Great Dairies .
[ترجمه گوگل]اما پس از چندین سال تلخ جست و جوی دل، تس مصمم شد دوباره خانه را ترک کند --- این بار برای خدمتکار لبنیات در تالبوتایز، مزرعه ای بزرگ و حاصلخیز در دره گاوداری های بزرگ
[ترجمه ترگمان]اما بعد از چندین سال جستجوی تلخ، Tess تصمیم گرفت که خانه را ترک کند - - این بار به عنوان خدمتکار لبنیات در Talbothays، یک مزرعه بزرگ و حاصلخیز در دره of بزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• milkmaid, woman who works in a dairy
a dairymaid was a girl or woman who milked cows and did other work on a farm.

پیشنهاد کاربران

بپرس