1. We have both dairy and beef cattle on the farm.
 [ترجمه گوگل]ما در مزرعه هم گاوهای شیری داریم و هم گاوهای گوشتی 
[ترجمه ترگمان]ما هر دو شیر گاو و گوشت گاو را در مزرعه داریم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. There are many dairies in Holland.
 [ترجمه گوگل]لبنیات زیادی در هلند وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]لبنیات سازی بسیاری در هلند وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. A dairy cow needs to produce a calf each year.
 [ترجمه گوگل]یک گاو شیری باید هر سال یک گوساله تولید کند 
[ترجمه ترگمان]یک گاو شیرده باید هر ساله یک گوساله تولید کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. The farm has both beef and dairy cattle.
 [ترجمه گوگل]مزرعه دارای گاوهای گاو و شیری است 
[ترجمه ترگمان]مزرعه هر دو گاو و گاو شیرده دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Dairy products may provoke allergic reactions in some people.
 [ترجمه گوگل]محصولات لبنی ممکن است در برخی افراد واکنش های آلرژیک ایجاد کنند 
[ترجمه ترگمان]محصولات لبنی ممکن است واکنش های آلرژیک را در برخی از مردم تحریک کنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. The farm has only small dairy herd.
 [ترجمه گوگل]مزرعه فقط گله کوچک شیری دارد 
[ترجمه ترگمان]مزرعه فقط یک گله کوچک لبنیات دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. He still visited the dairy daily, but left most of the business details to his manager and foreman.
 [ترجمه گوگل]او همچنان روزانه از لبنیات بازدید می کرد، اما بیشتر جزئیات کسب و کار را به مدیر و سرکارگر خود واگذار کرد 
[ترجمه ترگمان]او هنوز روزانه از این محصولات لبنی بازدید می کرد، اما بیشتر اطلاعات مربوط به کسب وکار را به مدیر و سرکارگر واگذار کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. We bought milk at the dairy.
9. Amy has an intolerance to dairy products.
 [ترجمه گوگل]امی نسبت به محصولات لبنی عدم تحمل دارد 
[ترجمه ترگمان]امی نسبت به محصولات لبنی intolerance دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The feeding of dairy cows has undergone a revolution.
 [ترجمه گوگل]تغذیه گاوهای شیری دستخوش انقلاب شده است 
[ترجمه ترگمان]تغذیه گاوه ای شیرده، دست خوش یک انقلاب شده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. I'm trying to cut down on dairy products.
 [ترجمه گوگل]سعی می کنم مصرف لبنیات را کاهش دهم 
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم که از لبنیات جلوگیری کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. He ran his father's dairy in Kent.
 [ترجمه گوگل]او کارخانه لبنیات پدرش را در کنت اداره می کرد 
[ترجمه ترگمان]لبنیات پدرش را در کنت اداره می کرد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. Most equipment on the dairy farm was purchased with the worker's own earnings.
 [ترجمه گوگل]بیشتر تجهیزات مزرعه لبنیات با درآمد خود کارگر خریداری شده است 
[ترجمه ترگمان]بیشتر تجهیزات مزرعه لبنی با درآمد خود کارگر خریداری شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. The store has helped expand the British cheese market by encouraging small dairy farmers.
 [ترجمه گوگل]این فروشگاه با تشویق کشاورزان کوچک لبنیات به گسترش بازار پنیر بریتانیا کمک کرده است 
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه به توسعه بازار پنیر انگلیس با تشویق کشاورزان لبنیات کوچک کمک کرده است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. France operates a system of subsidized loans to dairy farmers.
 [ترجمه گوگل]فرانسه سیستم وام های یارانه ای به کشاورزان لبنیات را اجرا می کند 
[ترجمه ترگمان]فرانسه یک سیستم وام های یارانه ای به کشاورزان لبنیات دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید