انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
نان روزانه / رزق روزانه / نیازهای اولیه ی زندگی / معاش روزانه
در زبان محاوره ای:
خرج روزانه، نون شب، چیزی که باهاش زندگی می چرخه، رزق و روزی
🔸 تعریف ها:
1. ( مذهبی – دعایی ) :
... [مشاهده متن کامل]
در دعای معروف �پدر ما� در انجیل، اشاره به درخواست از خدا برای تأمین نیازهای روزانه
مثال: Give us this day our daily bread.
امروز نان روزانه مان را به ما عطا فرما.
2. ( محاوره ای – مالی ) :
در زبان روزمره، اشاره به درآمد یا کاری که خرج زندگی را تأمین می کند
مثال: He earns his daily bread as a translator.
خرج زندگی اش را از راه ترجمه درمی آورد.
3. ( ادبی – استعاری ) :
نماد نیازهای اساسی انسان برای بقا، مثل غذا، سرپناه، و امنیت
مثال: All his possessions were gone, and his family lacked even their daily bread.
تمام دارایی هایش از بین رفته بود و خانواده اش حتی نان روزانه نداشتند.
🔸 مترادف ها:
livelihood – sustenance – income – provision – means of survival
نان روزانه / رزق روزانه / نیازهای اولیه ی زندگی / معاش روزانه
در زبان محاوره ای:
خرج روزانه، نون شب، چیزی که باهاش زندگی می چرخه، رزق و روزی
🔸 تعریف ها:
1. ( مذهبی – دعایی ) :
... [مشاهده متن کامل]
در دعای معروف �پدر ما� در انجیل، اشاره به درخواست از خدا برای تأمین نیازهای روزانه
مثال: Give us this day our daily bread.
امروز نان روزانه مان را به ما عطا فرما.
2. ( محاوره ای – مالی ) :
در زبان روزمره، اشاره به درآمد یا کاری که خرج زندگی را تأمین می کند
مثال: He earns his daily bread as a translator.
خرج زندگی اش را از راه ترجمه درمی آورد.
3. ( ادبی – استعاری ) :
نماد نیازهای اساسی انسان برای بقا، مثل غذا، سرپناه، و امنیت
مثال: All his possessions were gone, and his family lacked even their daily bread.
تمام دارایی هایش از بین رفته بود و خانواده اش حتی نان روزانه نداشتند.
🔸 مترادف ها:
مایحتاج روزانه
رزق و روزی