daikon


(گیاه شناسی) ترب ژاپنی (raphanus sativus از گونه ی longipinnatus)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a large white Japanese radish.

جمله های نمونه

1. Like its relatives broccoli, cabbage and kale, daikon is a cruciferous vegetable that offers cancer-protecting potential.
[ترجمه گوگل]مانند کلم بروکلی، کلم و کلم پیچ، دایکون یک سبزی چلیپایی است که پتانسیل محافظت از سرطان را دارد
[ترجمه ترگمان]کلم بروکلی، کلم و کلم پیچ نیز همانند وابستگان آن، یک سبزیجات cruciferous است که پتانسیل حفاظت از سرطان را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Daikon is high in vitamin C and folate.
[ترجمه گوگل]دایکون سرشار از ویتامین C و فولات است
[ترجمه ترگمان]Daikon در ویتامین سی و اسید فولیک بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. While daikon soaks, toss shrimp with oil and 1/8 teaspoon pepper.
[ترجمه گوگل]در حالی که دایکون خیس می شود، میگو را با روغن و 1/8 قاشق چایخوری فلفل بریزید
[ترجمه ترگمان]در حالی که daikon soaks، میگو با روغن و ۱ \/ ۸ قاشق چای خوری مصرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fully loaded banh mi comprises French bread stuffed with pate, pork, chicken, pickled carrot, daikon, cucumber and cilantro, topped with a fried egg, hot sauce and mayonnaise.
[ترجمه گوگل]بان مای کاملاً پر شده شامل نان فرانسوی پر شده با خمیر، گوشت خوک، مرغ، هویج ترشی، دایکون، خیار و گشنیز است که با تخم مرغ سرخ شده، سس تند و سس مایونز پر شده است
[ترجمه ترگمان]مایل به طور کامل شامل نان فرانسوی پر شده با گوشت خوک، گوشت خوک، مرغ، carrot، خیار، خیار و گشنیز دیده می شود که در راس یک تخم مرغ نیمرو، سس تند و مایونز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A vendor at the Makishi public market in the town of Naha offers a sample of daikon to a potential customer.
[ترجمه گوگل]یک فروشنده در بازار عمومی ماکیشی در شهر ناها نمونه ای از دایکون را به مشتری بالقوه ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]یک فروشنده در بازار عمومی Makishi در شهر of نمونه ای از daikon را به یک مشتری بالقوه ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Take some thin sliced pork, a mixture of vegetables (I had little spinach, bean sprouts, long onion, and a little daikon).
[ترجمه گوگل]مقداری گوشت خوک ورقه شده نازک، مخلوطی از سبزیجات (من کمی اسفناج، جوانه لوبیا، پیاز بلند و کمی دایکون داشتم) بردارید
[ترجمه ترگمان]مقداری گوشت خوک برش دار، مخلوطی از سبزیجات بردارید (من اسفناج کم، جوانه لوبیا، پیاز بلند و کمی daikon داشتم)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was at this point that Yang seemed to "snap"—screaming obscenities in Mandarin while hurling daikon radishes across the table, clearly aiming for the eyes.
[ترجمه گوگل]در این نقطه بود که به نظر می رسید یانگ "فشار" می زد - در حالی که تربچه های دایکون را روی میز پرتاب می کرد و به وضوح چشم ها را هدف قرار می داد، به زبان ماندارین فریادهای زشتی می زد
[ترجمه ترگمان]در این نقطه بود که یانگ به نظر می رسید در زبان چینی به صدای بلند شروع به ناسزا گفتن می کند در حالی که شلغم تربچه از روی میز پرتاب می کرد و به وضوح به دنبال چشم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm trying to become mayor of this place—best crunchy tempeh salad with daikon in town.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم شهردار این مکان شوم—بهترین سالاد تمپه ترد با دایکون در شهر
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم شهردار اینجا بشم - بهترین سالاد crunchy با daikon در شهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• long white japanese vegetable of the radish family (also known as mooli)

پیشنهاد کاربران

بپرس