daedal

/ˈdiːdəl//ˈdiːdəl/

(کاربرد ادبی) عالی، خوش ساخت، ظریف و زیبا، شاهکار، باهنر، دارای هوش اختراع، پیچیده، لابلا

جمله های نمونه

1. Somewhat daedal dream, fell into the deep night.
[ترجمه گوگل]رویای تا حدودی ددال، در شب عمیق افتاد
[ترجمه ترگمان]چیزی که در آن شب رویایی بیش از پیش در خواب دیده می شد در دل شب فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Daedal, must adjust mechanism of train of thought, innovation, development channel ceaselessly.
[ترجمه گوگل]Daedal، باید مکانیسم قطار فکر، نوآوری، کانال توسعه را بی وقفه تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]Daedal، باید مکانیسم قطار اندیشه، نوآوری، توسعه کانال توسعه را تطبیق دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It is the daedal hand of nature that not only leaves endless imagination to people, but also records precious information related to biological evolution and human activities trace.
[ترجمه گوگل]این دست طبیعت است که نه تنها تخیل بی پایان را برای مردم به جا می گذارد، بلکه اطلاعات ارزشمند مربوط به تکامل بیولوژیکی و فعالیت های انسانی را نیز ثبت می کند
[ترجمه ترگمان]این دست daedal طبیعت است که نه تنها تخیل بی پایان را به انسان واگذار می کند بلکه اطلاعات ارزشمند مربوط به تکامل زیستی و ردیابی فعالیت های انسانی را ثبت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As a result of pig farm much, adcraft is little, then, the relation of agent and pig farm is daedal also.
[ترجمه گوگل]در نتیجه مزرعه خوک زیاد، adcraft کم است، سپس، رابطه عامل و خوک مزرعه نیز دال است
[ترجمه ترگمان]در نتیجه مزرعه خوک، adcraft کم است، سپس رابطه نماینده و مزرعه خوک daedal نیز یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The characteristic of traffic company is flow disperses, interface is wide, the relation is daedal.
[ترجمه گوگل]مشخصه شرکت ترافیک پراکندگی جریان است، رابط گسترده است، رابطه دایدال است
[ترجمه ترگمان]ویژگی شرکت ترافیک، پراکندگی جریان است، رابط گسترده است، رابطه daedal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The different interlacement and alternation of all above four kinds of rhythm speeds make daedal narration rhythm.
[ترجمه گوگل]درهم آمیختگی و تناوب هر چهار نوع سرعت ریتم بالا، ریتم روایت داستانی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]تناوب و تناوب هر چهار نوع آهنگ موزون ریتم روایت را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Only continually adjusted breeding aim, we could be fit to the requirement of daedal market.
[ترجمه گوگل]فقط با هدف اصلاح مستمر اصلاح شده، می‌توانیم با نیاز بازار ددال سازگار باشیم
[ترجمه ترگمان]تنها هدف پرورش متناسب، ما می توانیم متناسب با نیازهای بازار daedal باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The relation of 9 cities and this two enterprises also is daedal .
[ترجمه گوگل]رابطه 9 شهر و این دو بنگاه نیز دائدال است
[ترجمه ترگمان]رابطه ۹ شهر و این دو شرکت همچنین daedal است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The person bilks the space with living is a daedal environment, natural space and human society are producing varied stimulation to human body.
[ترجمه گوگل]فردی که فضا را با زندگی دوخته می‌کند، محیطی است که فضای طبیعی و جامعه بشری در حال تولید تحریک‌های متنوعی برای بدن انسان است
[ترجمه ترگمان]فردی که فضای زندگی را با زندگی حفظ می کند، محیط daedal، فضای طبیعی و جامعه انسانی است که محرک متفاوتی برای بدن انسان تولید می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Enterpriser who pursue the excellence will use a more transcendental confidence, courage and resource to face the daedal challenge, compose the enterprise's new chapter.
[ترجمه گوگل]کارآفرینی که تعالی را دنبال می‌کند، از اعتماد به نفس، شجاعت و منبعی فراتر برای رویارویی با چالش بزرگ استفاده می‌کند و فصل جدید شرکت را تشکیل می‌دهد
[ترجمه ترگمان]Enterpriser که به دنبال برتری هستند، از اعتماد به نفس، شهامت و منبع تعالی بیشتری برای مواجهه با چالش daedal استفاده می کنند، بخش جدید شرکت را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. State-owned company reform is huge systematic project, contradiction is daedal .
[ترجمه گوگل]اصلاحات شرکت دولتی یک پروژه بزرگ سیستماتیک است، تناقض بسیار جدی است
[ترجمه ترگمان]اصلاحات شرکت دولتی یک پروژه سیستماتیک عظیم است، تناقض زدایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Development is the target of in an attempt to of human society diligent not only, also be the daedal course that gets external condition to restrict.
[ترجمه گوگل]توسعه هدف در تلاشی است که جامعه بشری نه تنها کوشا باشد، بلکه مسیری است که شرایط بیرونی را محدود می کند
[ترجمه ترگمان]توسعه هدف در تلاش به سوی جامعه انسانی، نه تنها، بلکه دوره daedal است که شرایط خارجی را محدود می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The different interlacement and alternation of all above four of rhythm speeds make daedal narration rhythm.
[ترجمه گوگل]درهم آمیختگی متفاوت و تناوب هر چهار سرعت ریتم بالا، ریتم داستانی را به وجود می آورد
[ترجمه ترگمان]تناوب و تناوب متفاوت هر چهار آهنگ موزون ریتم داستان سرایی را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Different plants can represent various styles of environment; convey different kinds of culture and create daedal inside scenery.
[ترجمه گوگل]گیاهان مختلف می توانند سبک های مختلفی از محیط را نشان دهند انواع مختلف فرهنگ را منتقل می کند و مناظر داخلی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]گیاهان مختلف می توانند سبک های مختلف محیط را نمایش دهند؛ انواع مختلفی از فرهنگ را منتقل کنند و daedal را درون صحنه ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• formed with art; displaying inventive skill

پیشنهاد کاربران

دارای هوش
باهنر، داراى هوش اختراع، پیچیده، لابلا عالی، خوش ساخت، ظریف و زیبا، شاهکار

بپرس