dabbler


دوستدارصنایع زیباکه ازروی بوالهوسی وبدون تمرکزانهارادنبال می

جمله های نمونه

1. he is not a dedicated painter, just a dabbler
او یک نقاش جدی نیست و فقط از روی هوس کار می کند.

2. He's not a dedicated musician, just a dabbler.
[ترجمه گوگل]او یک موسیقیدان متعهد نیست، فقط یک نوازنده است
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان خصوصی نیست، فقط یک dabbler
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dabblers like the mallard seem to demand that the spiral moves clockwise from the eye over the full round forehead.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که مارپیچ‌هایی مانند اردک اردک اردک‌دار می‌خواهند که مارپیچ در جهت عقربه‌های ساعت از چشم روی پیشانی گرد حرکت کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Dabblers مثل the تقاضا می کنند که حرکت مارپیچی از چشم روی پیشانی گرد کامل به جهت عقربه های ساعت حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Soon after Guglielmo Marconi discovered wireless communication, dabblers throughout the world began puttering with transmitters.
[ترجمه گوگل]به زودی پس از کشف ارتباط بی سیم گوگلیلمو مارکونی، دابلورها در سراسر جهان شروع به استفاده از فرستنده کردند
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از آن که Guglielmo Marconi ارتباط بی سیم را کشف کرد، dabblers در سراسر جهان با فرستنده ها رقابت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I have held this English dabbler person in contempt most!
[ترجمه گوگل]من بیش از همه به این شخص تندرو انگلیسی تحقیر شده ام!
[ترجمه ترگمان]من این dabbler انگلیسی را بیشتر از همه در نظر گرفته ام!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He's not a dedicated musician but a dabbler.
[ترجمه گوگل]او یک موسیقیدان متعهد نیست بلکه یک نوازنده است
[ترجمه ترگمان]او یک موسیقی دان اهدا کننده نیست، بلکه یک dabbler است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The dabbler in knowledge chatters away ; the wise man stays silent.
[ترجمه گوگل]دافعه در دانش پچ پچ می کند ; عاقل ساکت می ماند
[ترجمه ترگمان]مرد عاقل همچنان ساکت می ماند و می گوید: نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه، نه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I'm too serious to be a dilettante and too much a dabbler to be a professional.
[ترجمه گوگل]من آنقدر جدی هستم که نمی توانم یک دلقک باشم و بیش از حد یک دابله برای حرفه ای بودن
[ترجمه ترگمان]من بیش از حد جدی هستم که هوس کار کنم و بیش از حد یک حرفه ای هستم که یک حرفه ای باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those possessed of great wisdom are composed, tranquil, and open - minded while the dabbler are chatty.
[ترجمه گوگل]آنهایی که از خرد بزرگی برخوردارند، متشکل، آرام و دارای ذهنی باز هستند، در حالی که نوازنده ها پرحرف هستند
[ترجمه ترگمان]از عقل و دانش بزرگ ترکیب یافته است، آرام، آرام، و در حالی که the وراج است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who dabbles, one who does not become deeply involved in something

پیشنهاد کاربران

A dabbler is someone who engages in art as a hobby or side interest, without fully committing to it or pursuing it professionally. The term is often used to describe someone who dabbles in various art forms without specializing in any particular one.
...
[مشاهده متن کامل]

dabbler کسی است که به عنوان یک سرگرمی یا علاقه جانبی به هنر می پردازد، بدون اینکه به طور کامل به آن متعهد باشد یا به طور حرفه ای آن را دنبال کند. این اصطلاح اغلب برای توصیف شخصی به کار می رود که در اشکال مختلف هنری بدون تخصص در مورد خاصی فعالیت می کند.
She’s a dabbler in painting, photography, and pottery.
He’s more of a dabbler than a serious artist.
I enjoy trying out different art forms, but I’m just a dabbler.

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-artist/
متفنن
فردی که به خاطر سرگرمی دنبال چیزی میرود اما جدیتی ندارد.
ناشی
آماتور غیرحرفه ای

بپرس