durbar

/ˈdɜːrbɑːrr//ˈdɜːbɑː/

(از ریشه ی فارسی: دربار)، (سابقا - در هند) پذیرایی یا سلام رسمی (در هند و افریقای سابق)

جمله های نمونه

1. A pretty stressed smoker at Kathmandu Durbar Square.
[ترجمه گوگل]یک سیگاری بسیار پر استرس در میدان دوربار کاتماندو
[ترجمه ترگمان]یک فرد سیگاری بسیار استرس دار در میدان Durbar کاتماندو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The colours in the markets around Durbar Square are wonderful.
[ترجمه گوگل]رنگ های بازارهای اطراف میدان دوربار فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]رنگ های مختلف در بازارهای اطراف میدان Durbar عالی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On the occasion of Lord Curzon's Delhi durbar I wrote a prose-paper--at the time of Lord Lytton's it was a poem.
[ترجمه گوگل]به مناسبت لرد کرزن در دهلی دوربار من یک مقاله منثور نوشتم - در زمان لرد لیتون این یک شعر بود
[ترجمه ترگمان]در زمان لرد (کرزن)دهلی، من یک مقاله نثر نوشتم - - در زمان لرد Lytton شعری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Durbar Square, historic center of Nepal's capital city of Kathmandu.
[ترجمه گوگل]میدان دوربار، مرکز تاریخی شهر کاتماندو، پایتخت نپال
[ترجمه ترگمان]میدان Durbar، مرکز تاریخی شهر کاتماندو در نپال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Kathmandu's Durbar Square a Hindu temple sits silently amongst ancient historical monuments of old.
[ترجمه گوگل]میدان دوربار کاتماندو، یک معبد هندو، بی‌صدا در میان بناهای تاریخی باستانی قدیمی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در میدان Durbar Kathmandu یک معبد هندو در میان آثار تاریخی باستانی قدیمی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Were there nothing else in Nepal, save the Durbar Square of Bhatgaon ( Bhaktapur), it would still be amply worth making a journey halfway round the globe to see.
[ترجمه گوگل]اگر هیچ چیز دیگری در نپال وجود نداشت، به جز میدان دوربار باتگان (Bhaktapur)، هنوز هم برای دیدن آن ارزش سفر در نیمه راه دور دنیا را داشت
[ترجمه ترگمان]اگر هیچ چیز دیگری در نپال وجود نداشت، جز میدان Durbar of (Bhaktapur)، باز هم به اندازه کافی ارزش داشت تا سفری را در نیمه دور دنیا به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The historic centre of town is the Durbar Square, where the compulsory cluster of temples oversees the bustle of modern-day Kathmandu.
[ترجمه گوگل]مرکز تاریخی شهر، میدان دوربار است، جایی که مجموعه اجباری معابد بر شلوغی کاتماندوی امروزی نظارت دارد
[ترجمه ترگمان]مرکز تاریخی این شهر میدان Durbar است که در آن خوشه اجباری معابد بر شلوغی کاتماندو در روز مدرن نظارت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A giant mask of a deity, locally known as "Bharaiv", is seen at roadside in Durbar square during the week-long Indra Jatra festival in Katmandu, Nepal, Thursday, Sept. 200
[ترجمه گوگل]یک نقاب غول پیکر از یک خدا، که در محلی به نام "بهارایو" شناخته می شود، در کنار جاده در میدان دوربار در طول جشنواره یک هفته ای ایندرا جاترا در کاتماندو، نپال، پنجشنبه، سپتامبر 200 دیده می شود
[ترجمه ترگمان]یک ماسک بزرگ از خدایی که به صورت محلی به نام \"Bharaiv\" شناخته می شود، در کنار جاده ای در میدان Durbar در طول جشنواره ایندرا Jatra در کاتماندو، نپال، پنجشنبه، ۲۰۰ سپتامبر دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Nepalese devotees pull the chariot with living goddess, locally known as the "kumari" during the week-long Indra Jatra festival at Durbar square in Katmandu, Nepal, Thursday, Sept. 200
[ترجمه گوگل]فدائیان نپالی ارابه ای را با الهه زنده می کشند، که محلی به آن «کوماری» می گویند، در طول جشنواره یک هفته ای ایندرا جاترا در میدان دوربار در کاتماندو، نپال، پنجشنبه، سپتامبر 200
[ترجمه ترگمان]devotees نپالی، ارابه خود را با الهه زنده، که به طور محلی به نام \"kumari\" در طول جشنواره یک هفته ای در میدان Durbar در کاتماندو، نپال، پنجشنبه، ۲۰۰ سپتامبر، کشیده می شود، می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An armed government soldier has become a common sight in Durbar Square, historic center of Nepal's capital city of Kathmandu.
[ترجمه گوگل]یک سرباز مسلح دولتی در میدان دوربار، مرکز تاریخی شهر کاتماندو، پایتخت نپال، به یک مکان معمولی تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]یک سرباز مسلح دولتی در میدان Durbar، مرکز تاریخی شهر کاتماندو در نپال، به یک منظره مشترک تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A man and his granddaughter take a break on the steps of a pagoda-style temple at Durbar (Kings) Square in Bhakthapur, Kathmandu Valley, Nepal.
[ترجمه گوگل]مردی و نوه‌اش روی پله‌های معبدی به سبک پاگودا در میدان دوربار (پادشاهان) در باکتاپور، دره کاتماندو، نپال استراحت می‌کنند
[ترجمه ترگمان]یک مرد و نوه او در حال استراحت بر روی پله های یک معبد pagoda در Durbar (کینگز)در Bhakthapur، دره کاتماندو نپال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then we went in for high tea in its Durbar Hall, which included both curry and cucumber sandwiches.
[ترجمه گوگل]سپس ما برای صرف چای در سالن Durbar آن که شامل هر دو ساندویچ کاری و خیار بود، رفتیم
[ترجمه ترگمان]سپس ما برای صرف چای بالا در سالن its که شامل ساندویچ کاری و خیار بود، رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hall or room in the palace of a native prince of india wherein audiences and receptions take place; a state reception or public audience given by a native prince of india or british governor (formerly)

پیشنهاد کاربران

بپرس