dualistic

/ˌduːəˈlɪstɪk//ˈdjuːəlɪzəm/

وابسته به دوگانگی، دوگرایانه، مبنی برخداشناس، دوتاپرست، دوجزئی

جمله های نمونه

1. The optimal synthesizing technics of P(AMPS/NIPA) dualistic hydrogel initiated by microwave low temperature plasma was confirmed.
[ترجمه گوگل]تکنیک سنتز بهینه هیدروژل دوگانه P (AMPS / NIPA) که توسط پلاسمای دمای پایین مایکروویو آغاز شد تأیید شد
[ترجمه ترگمان]سنتز بهینه محلول پلیمری P (AMPS \/ D)توسط پلاسمای دارای دمای پایین تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nullification of dualistic antithesis and denial of the determinacy of meaning are the core of deconstruction.
[ترجمه گوگل]ابطال آنتی تز دوگانه و نفی تعین معنا، هسته ساختارشکنی است
[ترجمه ترگمان]ادغام of دوگانه و انکار معنای معانی، هسته واسازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In Marcionism, the most dualistic phase of Gnosticism, salvation consisted in the possession of the knowledge of the Good God and the rejection of the Demiurge .
[ترجمه گوگل]در مارکیونیسم، دوگانه‌ترین مرحله گنوستیک، رستگاری شامل داشتن معرفت خدای خوب و طرد دمیورگ بود
[ترجمه ترگمان]در Marcionism، most مرحله dualistic، رستگاری در اختیار داشتن دانش خدای بزرگ و رد کردن of بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am a bit dualistic in the sense that. . . I'm a fatalist and, at the same time, I believe in making your own fate.
[ترجمه گوگل]من از این نظر کمی دوگانه گرا هستم من یک فتالیست هستم و در عین حال به ساختن سرنوشت خود اعتقاد دارم
[ترجمه ترگمان]من کمی گیج شده ام که من به سرنوشت خود اعتقاد دارم و در آن واحد من به سرنوشت خود ایمان دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can use relational database theory to implement Dualistic constraint database.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم از نظریه پایگاه داده رابطه ای برای پیاده سازی پایگاه داده محدودیت دوگانه استفاده کنیم
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم از تیوری پایگاه داده رابطه ای برای پیاده سازی پایگاه داده محدود dualistic استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. China is a country with a typical dualistic structure and large surplus country labour force needing to be transferred to industry.
[ترجمه گوگل]چین کشوری با ساختار دوگانه و نیروی کار مازاد زیادی است که نیاز به انتقال به صنعت دارد
[ترجمه ترگمان]چین کشوری است با ساختار دوگانه معمولی و نیروی کار مازاد نیروی کار که باید به صنعت منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The existence of the urban - rural dualistic structure leads to the dualistic character of Social Security System.
[ترجمه گوگل]وجود ساختار دوگانه شهری – روستایی به خصلت دوگانه نظام تامین اجتماعی منجر می شود
[ترجمه ترگمان]وجود ساختار دوگانه روستایی - روستایی منجر به ویژگی دوگانه سیستم امنیت اجتماعی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the dualistic society, the farmers who are demeaned as second - class citizens an unequal position.
[ترجمه گوگل]در جامعه دوگانه، کشاورزانی که به عنوان شهروندان درجه دوم تحقیر می شوند، موقعیت نابرابر دارند
[ترجمه ترگمان]در جامعه دوگانه، کشاورزانی که به عنوان شهروند درجه دوم محسوب می شوند، موقعیت نابرابری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hayek formed his dualistic theory of law by animadverting on them.
[ترجمه گوگل]هایک تئوری حقوق دوگانه خود را با تبلیغات متحرک بر روی آنها شکل داد
[ترجمه ترگمان]\"Hayek\" نظریه دوگانه خود را با \"animadverting\" در مورد آن ها تشکیل داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Plato has a dualistic theory of technical making, in which "eidos" is in a central position.
[ترجمه گوگل]افلاطون یک نظریه دوگانه در ساخت فنی دارد که در آن «ایدوس» در جایگاه مرکزی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]افلاطون یک نظریه دوگانه از ساخت فنی دارد که در آن \"eidos\" در موقعیت مرکزی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Abstract : Structuralist linguistics represents a new, dualistic approach to the speech acts of human beings.
[ترجمه گوگل]چکیده: زبان‌شناسی ساختارگرا نشان‌دهنده رویکردی جدید و دوگانه به کنش‌های گفتاری انسان‌ها است
[ترجمه ترگمان]چکیده: زبان شناسی structuralist نمایانگر رویکرد جدید و دوگانه برای فعالیت های گفتاری انسان ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am a bit dualistic in the sense that (laughing). . . I'm a fatalist and, at the same time, I believe in making your own fate.
[ترجمه گوگل]من از این نظر کمی دوگانه هستم (با خنده) من یک فتالیست هستم و در عین حال به ساختن سرنوشت خود اعتقاد دارم
[ترجمه ترگمان]من کمی گیج شده ام که (خندیدن)من به سرنوشت خود اعتقاد دارم و در آن واحد من به سرنوشت خود ایمان دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Since Descartes dualistic proposal, body - mind relationship has been an unresolved hard problem.
[ترجمه گوگل]از زمان پیشنهاد دوگانه دکارت، رابطه بدن و ذهن یک مشکل سخت حل نشده بوده است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پیشنهاد دوگانه دکارت، رابطه ذهن - ذهن یک مشکل سخت حل نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then introduce the third dimension using of dualistic fractal interpolation, form a project IFS.
[ترجمه گوگل]سپس بعد سوم را با استفاده از درونیابی فراکتال دوگانه معرفی کنید، یک پروژه IFS تشکیل دهید
[ترجمه ترگمان]سپس بعد سوم را با استفاده از interpolation مقطعی دوگانه معرفی می کنیم، یک پروژه IFS را شکل می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The solution to the dualistic simple indeterminate equation is proposed in this issue by using integer division with arithmetical compliment and iterative division.
[ترجمه گوگل]حل معادله نامعین ساده دوگانه در این شماره با استفاده از تقسیم اعداد صحیح با تعارف حسابی و تقسیم تکراری پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]راه حل برای معادله دیفرانسیل ساده و دوتایی برای این مساله با استفاده از تقسیم عدد صحیح با استفاده از تقسیم arithmetical و تقسیم تکرار پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• dual, made up of two parts; of or pertaining to dualism

پیشنهاد کاربران

دوقطبی
دوگانه انگار ( پیشنهاد قبلی اصلاح شود )
ئوگانه انگار
ثنوی
دوطرفه. طرفینی

بپرس