dressing

/ˈdresɪŋ//ˈdresɪŋ/

معنی: ارایش، لباس، مرهم، مخلفات، چاشنی، سس، مرهم گذاری وزخم بندی
معانی دیگر: جامه پوشی، پوشندگی، مرهم زخم، پانسمان، کود، (سالاد و غیره) سس، آچار، (نساجی) آهار پارچه، درجمع مخلفات

جمله های نمونه

1. low-cal salad dressing
سس سالاد کم کالری

2. smooth salad dressing
سس سالاد یکدست

3. She loved dressing up and wearing priceless jewels.
[ترجمه گوگل]او عاشق لباس پوشیدن و پوشیدن جواهرات قیمتی بود
[ترجمه ترگمان]او عاشق لباس پوشیدن بود و جواهرات گران بها به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I caught those little/young rascals dressing up in my clothes.
[ترجمه گوگل]من آن راغبهای کوچک/جوان را که لباسهایم را می پوشیدند گرفتم
[ترجمه ترگمان]من اون rascals کوچولو رو که تو لباسای من لباس پوشیدن درست کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The mother is dressing her baby.
[ترجمه گوگل]مادر در حال پانسمان نوزادش است
[ترجمه ترگمان] مادر داره بچه ش رو لباس می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were dressing when the phone rang.
[ترجمه گوگل]داشتیم لباس می پوشیدیم که تلفن زنگ خورد
[ترجمه ترگمان]وقتی تلفن زنگ زد ما لباس پوشیده بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gerald gets a kick out of dressing as a woman.
[ترجمه گوگل]جرالد از لباس پوشیدن به عنوان یک زن با لگد خارج می شود
[ترجمه ترگمان]جرالد هم مثل زن ها از لباس پوشیدن بیرون می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cover the burn with an antiseptic dressing.
[ترجمه گوگل]محل سوختگی را با یک پانسمان ضد عفونی کننده بپوشانید
[ترجمه ترگمان]سوختگی رو با یه لباس ضد عفونی پوشش بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Add mustard to give the dressing a sharper taste.
[ترجمه دکتر] خردل رو بریز اونجا که میسوزه
|
[ترجمه گوگل]خردل را اضافه کنید تا طعم تندتری به سس ببخشد
[ترجمه ترگمان]به علاوه سس خردل هم اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where is the dressing room.
[ترجمه گوگل]رختکن کجاست
[ترجمه ترگمان]اتاق تعویض لباس کجاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She always made a point of dressing down on her first date with a man.
[ترجمه دکتر] او هر وقت مرد میبینه لباس هاشو در میاره
|
[ترجمه گوگل]او همیشه در اولین قرار ملاقاتش با یک مرد به این فکر می کرد که لباس بپوشد
[ترجمه ترگمان]همیشه برای اولین بار با یک مرد لباس می پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dressing always takes her such a long time.
[ترجمه Saeid.T] لباس پوشیدن او همیشه اینقدر طول میکشه ( مدت زیادی )
|
[ترجمه شان] لباس پوشیدن همیشه از او اینقدر وقت می گیره ( زیاد طول می کشه ) .
|
[ترجمه گوگل]لباس پوشیدن همیشه برای او زمان زیادی می برد
[ترجمه ترگمان]پوشیدن لباس همیشه طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This salad dressing has a sharp taste.
[ترجمه گوگل]این سس سالاد طعم تندی دارد
[ترجمه ترگمان]این ادویه سالاد طعم تندی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. All these glossy pamphlets are just window dressing - the fact is that the new mall will ruin the neighborhood.
[ترجمه گوگل]همه این جزوه های براق فقط یک پنجره هستند - واقعیت این است که مرکز خرید جدید محله را خراب خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]همه این نشریه براق فقط پنجره است - حقیقت این است که فروشگاه جدید محله را خراب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A new ore - dressing plant is rapidly going up.
[ترجمه دکتر] کارخانه تولید سس به سرعت در حال رشد است
|
[ترجمه گوگل]یک کارخانه سنگ زنی جدید به سرعت در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]کارخانه جدید لباس فروشی به سرعت بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارایش (اسم)
order, arrangement, muster, attire, garnish, ornament, array, embellishment, formation, toilet, dressing, polish, inflorescence, decor, purfle, toilette, habiliment, fig, finery, garnishment, ornamentation, toiletry, mounting

لباس (اسم)
thing, attire, rig, clothing, dress, dressing, costume, garb, vest, clobber, gaberdine, vestment

مرهم (اسم)
plaster, inunction, unction, balm, dressing, balsam, salve, ointment, copaiba, unguent, oil

مخلفات (اسم)
utensil, chattels, dressing, sundries

چاشنی (اسم)
primer, relish, flavor, embellishment, dressing, sauce, condiment, stuffing, seasoning, detonator, flavoring, garniture, salmagundi

سس (اسم)
dressing

مرهم گذاری وزخم بندی (اسم)
dressing

تخصصی

[زمین شناسی] تراشیدن سنگ ،مستقیم کنی فرایند جدا سازی کانه از مواد باطله یا استیلهای تولید شده.
[نساجی] آهار زنی - آهار - آهار دادن به چله پشمی یا فاستونی و یا پارچه - چله پیچی - پرداخت پوست
[نفت] تیز کردن

انگلیسی به انگلیسی

• sauce (for food); clothing; bandage, compress; stuffing (for poultry)
a dressing is a protective covering that is put on a wound.
a salad dressing is a mixture of oil, vinegar, and herbs, which you pour over a salad.
see also dress.

پیشنهاد کاربران

1 -
a liquid mixture, often containing oil, vinegar, and herbs, added to food, especially salads
مخلوط مایع، اغلب حاوی روغن، سرکه و گیاهانی است که به غذا، به ویژه سالاد اضافه می شود.
سس
go easy on the salad dressing
...
[مشاهده متن کامل]

dressing
2 -
a covering that is put on a cut or an area of damaged skin to protect it
پوششی که روی بریدگی یا ناحیه ای از پوست آسیب دیده قرار می گیرد تا از آن محافظت کند.
پانسمان

dressing
جوش پیرایی
ماشینکاری یا سنگزنی سطح جوش، برای اصلاح نیمرخ آن. ممکن است با هدف آرایشی یا فنی انجام شود.
بچه ها جونم. dressing. حالا چون تو فارسی ترجمه میکنن �سس سالاد� لزوما یه سس غلیظ مثل مایونز تو ذهنتون نیاد! هر چیزی که به سالاد طعم بده مثل همون ابغوره و ابلیموی سالاد شیرازی خودمون بهش میگن dressing
...
[مشاهده متن کامل]

The main ingredients for a shirazi salad are tomatoes, cucumbers, and onions diced into tiny cubes topped with herbs. The dressing is made with olive oil, Ab Ghooreh and salt.
سس غذا و بقیه خوراکیا مثل سس مرغ سس ماکارونی و. . . بهش میگن sauce

dressing ( مهندسی مواد و متالورژی )
واژه مصوب: پوشان 1
تعریف: محلول یا مایعی که بر روی قالب یا ماهیچه ( core ) می مالند تا هم از آنها در برابر فلز مذاب محافظت کند و هم قطعۀ ریختگی با پوسته ای صاف و تمیز از کار بیرون آید
دسر یا پیش غذا
پانسمان
چاشنی غذا
سس سالاد یا غیره
Salad Dressing = Table sauce
مثلا ranch dressing یا garlic dressing یعنی سُس سیر
پوشیده شدن چیزی
سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انواع مختلفی داره مثل orange dressing
سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انواع مختلفی داره مثل chocolate sauce
پانسمان. Dressing wound
رختکن
Mixture of liquid that is added to a salad or etc.
آرایش ، آراسته سازی ، تراش
[در ترکیب]
- آرایی ، - تراشی
برای نمونه tip dressing به معنی نوک آرایی ، سر تراشی ، سَرِه تراشی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس