97 1538 100 1 draw up /ˈdrɒˈəp/ /drɔːʌp/معنی: مرتب کردن، کارها را تنظیم کردنمعانی دیگر: 1- آراستن، بسیج کردن، فراخواندن 2- (متون حقوقی و غیره را) تدوین کردن، نوشتن 3- ایستاندن، متوقف کردن یا شدن 4- خود را جمع کردن، سی ایستادن واژه draw up در جمله های نمونه 1. Do you mind if I draw up the blinds? [ترجمه ترگمان]اشکالی نداره پردهها رو بکشم؟ [ترجمه گوگل]آیا من فکر می کنم اگر من پرده ها را تهیه کنم؟ [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. They agreed to draw up a formal agreement. [ترجمه ترگمان]آنها توافق کردند که یک قرارداد رسمی امضا کنند [ترجمه گوگل]آنها موافقت کردند تا یک توافق رسمی را تهیه کنند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Draw up a chair, and join the conversation. [ترجمه ترگمان]یک صندلی بردار و به گفتگو ملحق شو [ترجمه گوگل]یک صندلی را بکشید و به مکالمه بپیوندید [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. The interviewers have to draw up a shortlist of five or six people. [ترجمه ترگمان]The باید لیستی از پنج یا شش نفر را تهیه کنند [ترجمه گوگل]مصاحبه شوندگان باید یک لیست کوتاه از پنج یا شش نفر را تهیه کنند [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... مترادف draw up مرتب کردن (فعل)order , range , regulate , arrange , set , serialize , dispose , marshal , collocate , put in order , regularize , classify , tidy , draw up , redd , line up , straightenکارها را تنظیم کردن (فعل)draw up معنی کلمه draw up به انگلیسی draw up• formulate, compose, prepare a draft or version of (a contract, plan, etc.); come to a stop; straighten up as to show one's full height; bring something closer draw up a bill• write an official draft of a proposal for a new law draw up a party platform• write out a formal plan of action for a political party draw up a program of• make a plan for draw up را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Narin نوشتن چیزی مثل برنامه فارسی را پاس بداریم. تدوین کردن میلاد علی پور تهیه، تنظیم Soroush نوشتن They drew up a contract محدثه فرومدی تحریر، نگاشتن Queen Vehicle -وقتی میرسه و منتظر میمونه .The cab drew up outside the house.نوشتن چیزی که نیاز داره با دقت انجام شه.مثل قرار داد یا لیست to drew up a contract/list مهدی باقری کشیدنHe asked me to draw up a map to the party so that he wouldn't get lost. لیلا نصیری برنامه ریزی کردن منا جهانبخشی pull up بالا کشیدن معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مرتضی > judicial officer دکترحسینی > white hot farimoon > throw oneself into SuperSU > Sweet move مهدی نصر > wiggle room یاسین > مدل مدیسا > مدیسا SuperSU > arctic force نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته پارسا حیدری حمیدرضا دادگر_فریمانمحمدرضا ایوبی صانعFarhooddi darkestarرهگذرA.C.EDark Light فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته پرفروغ تحسین آمیز حسرت آمیز shet نیازموده مرساد گریسته اند قوی رایی