95 1568 100 1 dotted line خط نقطه چین واژه dotted line در جمله های نمونه 1. Fold the paper along the dotted line. [ترجمه ترگمان]این مقاله را در امتداد خط نقطهچین جا به جا کنید [ترجمه گوگل]کاغذ را درون خط نقطه نقطه قرار دهید [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 2. Sign your name on the dotted line. [ترجمه ترگمان]اسمت رو روی خط dotted امضا کن [ترجمه گوگل]نام خود را بر روی خط نقطه نقطه بنویسید [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 3. Once you sign on the dotted line you are committed to that property. [ترجمه ترگمان]هنگامی که شما بر روی خط نقطهچین که به آن تعلق دارید امضا کنید [ترجمه گوگل]هنگامی که در خط نقطه نقطه وارد می شوید، به این ویژگی متعهد می شوید [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 4. Cut along the dotted line. [ترجمه ترگمان]در امتداد خط نقطهچین [ترجمه گوگل]برش خط خطوط نقطه [ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید ... معنی dotted line در دیکشنری تخصصی dotted line[عمران و معماری] خط چین | Doublage | Double | Double Acting | Double acting jacquard | double acting pump | معنی کلمه dotted line به انگلیسی dotted line• space for a signature on a document or contract dotted line را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران حـامــد به مسئولیتهای فرعی، ثانویه یا غیررسمی، dotted line responsibility گفته میشه معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مه > reach into a pocket مینا > hinder ریحان > سنجری Azin > neoplastic ب. الف. بزرگمهر > سر جنباندن فرهاد تقی پور > play around ب. الف. بزرگمهر > تایید پویان > مرخصی نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته حمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodامین آریاFigureDark Light محمد حاتمی نژادمحمدرضا ایوبی صانعپارسا میریوسفی فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست رب جلیل حی داور نگون اقبال بنده پروری Horrifying نام کره ای غلتید