1. He entered the room with a certain diffidence.
2. She overcame her natural diffidence and spoke with great frankness.
[ترجمه ترگمان]با صداقت طبیعی بر او غلبه کرد و با صراحت سخن گفت
[ترجمه گوگل]او با بی احتیاطی طبیعی خود را غلبه کرد و با رک بودن عالی صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. They had misgivings about Mr Major's diffidence, felt he was not carrying the battle to the strongly challenging enemy.
[ترجمه ترگمان]آنها در مورد بدگمانی آقای سرگرد دچار تردید شده بودند، احساس میکردند که نبرد را با دشمن سرسخت مبارزه نمیکند
[ترجمه گوگل]آنها درباره نگرانی آقای مژور نگران بودند و معتقد بودند که نبرد با دشمن به شدت چالش برانگیز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He reflects on his own diffidence and awkwardness in large groups.
[ترجمه ترگمان]او با پریشانی و ناشیگری خودش در گروههای بزرگ رو به رو است
[ترجمه ...