differentiation

/ˌdɪfəˌrenʃiˈeɪʃn̩//ˌdɪfərenʃɪˈeɪʃn̩/

معنی: تفکیک، مشتق گیری، فرق گذاری، فرق گذاشتن، تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر
معانی دیگر: تمایز، ویژه سازی، ناسان نمایی، بازشناخت، جداسازی، تشخیص، ناسان سازی، ناهمسان سازی، دگرسان سازی، (ریاضی) مشتق گیری، وابرد گیری

جمله های نمونه

1. logarithmic differentiation
مشتق گیری لگاریتمی

2. the differentiation of our products from those of the other manufacturers
تمایز محصولات ما نسبت به فرآورده های سازندگان دیگر

3. The differentiation between the two product ranges will increase.
[ترجمه هادی پارسا] دامنه تمایز بین دو محصول افزایش خواهد یافت.
|
[ترجمه گوگل]تمایز بین دو طیف محصول افزایش خواهد یافت
[ترجمه ترگمان]تمایز بین دو متغیر محصول افزایش خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Product differentiation is essential to the future of the company.
[ترجمه گوگل]تمایز محصول برای آینده شرکت ضروری است
[ترجمه ترگمان]تمایز محصول برای آینده شرکت ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There can be no differentiation without contrast.
[ترجمه گوگل]هیچ تمایزی بدون کنتراست وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]تفاوتی با کنتراست وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This method produces the following colour differentiation in carbonate minerals: Calcite Varying through very pale pink to red.
[ترجمه گوگل]این روش تمایز رنگ زیر را در کانی‌های کربناته ایجاد می‌کند: کلسیت که از رنگ صورتی کم‌رنگ تا قرمز متغیر است
[ترجمه ترگمان]این روش تمایز رنگ زیر را در مواد معدنی کربنات تولید می کند: calcite با صورتی کم رنگ تا قرمز تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Imprinting and cell differentiation both involve the closing down of genes but the mechanisms are evidently distinct.
[ترجمه گوگل]چاپ و تمایز سلولی هر دو شامل بسته شدن ژن ها می شود، اما مکانیسم ها به وضوح متمایز هستند
[ترجمه ترگمان]تمایز سلولی و سلولی هر دو شامل بسته شدن ژن ها هستند، اما این مکانیزم ها به وضوح متمایز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He suggested that the main cause of social differentiation was the increase in population density.
[ترجمه گوگل]وی علت اصلی تمایز اجتماعی را افزایش تراکم جمعیت عنوان کرد
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که علت اصلی تمایز اجتماعی افزایش تراکم جمعیت بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Indeed, there is little differentiation by class at all in domestic divisions of labour.
[ترجمه گوگل]در واقع، تفاوت چندانی بر اساس طبقه در تقسیم کار داخلی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، تمایز چندانی با کلاس در بخش های داخلی کار وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In our series the histological differentiation grade of the tumour had no significant influence on survival.
[ترجمه گوگل]در سری ما درجه تمایز بافت شناسی تومور تأثیر معنی داری بر بقا نداشت
[ترجمه ترگمان]در مجموعه ما، نمره تمایز بافتی تومور تاثیر قابل توجهی بر بقا نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Spatial and tenurial differentiation is a reality in my locales, although there are very great cleavages within tenures as well as between them.
[ترجمه گوگل]تمایز فضایی و تصدی در مناطق من یک واقعیت است، اگرچه شکاف های بسیار بزرگی در دوره تصدی و همچنین بین آنها وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تمایز فضایی و tenurial واقعیتی است که در locales من وجود دارد، اگر چه در بین آن ها cleavages بسیار بزرگ وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For squamous cell carcinomas of the oesophagus, histological differentiation grade has no significant effect on survival.
[ترجمه گوگل]برای کارسینوم سلول سنگفرشی مری، درجه تمایز بافت شناسی تأثیر قابل توجهی بر بقا ندارد
[ترجمه ترگمان]برای carcinomas سلولی squamous، نمره تمایز بافتی، تاثیر قابل توجهی روی بقا ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some refuted the differentiation between abstraction and figuration.
[ترجمه گوگل]برخی تفاوت بین انتزاع و تجسم را رد کردند
[ترجمه ترگمان]برخی تمایز بین انتزاع و پیکربندی را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The shift of emphasis, from degree of differentiation to cell cycle, is crucial and huge.
[ترجمه گوگل]تغییر تاکید، از درجه تمایز به چرخه سلولی، بسیار مهم و عظیم است
[ترجمه ترگمان]تغییر تاکید، از درجه تفکیک به چرخه سلولی، بسیار مهم و مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In phenotypically abnormal brains, there was some disorganized differentiation of neurons caudal to the posterior commissure.
[ترجمه گوگل]در مغزهای دارای فنوتیپ غیرطبیعی، برخی از تمایز نامنظم نورون‌های دمی به کمیسور خلفی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در مغز غیر عادی، یک تمایز disorganized از نورون ها که به commissure خلفی تبدیل می شوند وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تفکیک (اسم)
detachment, disconnection, separation, segregation, dissociation, breakdown, differentiation, breaking, separatism, disjunction, severance

مشتق گیری (اسم)
differentiation

فرق گذاری (اسم)
differentiation, discrimination

فرق گذاشتن (اسم)
differentiation

تفکیک و تمیز مطالب از یکدیگر (اسم)
differentiation

تخصصی

[علوم دامی] فرایندی که یک سلول را از انجام وظایف کلی به انجام وظایف خاص(ویژه) تبدیل می کند
[زمین شناسی] تفریق، جزء به جزء شدن فرآیندی است که در آن ماگما به ترکیبات متفاوت دیگری تقریق پیدا می کند.
[ریاضیات] مشتق گیری، دیفرانسیل گیری، اشتقاق، تفکیک، تمایز، تخصص گرایی
[معدن] تفریق (سنگ شناسی)

انگلیسی به انگلیسی

• act of distinguishing; discrimination; act of changing; transforming of a function into its derivative (mathematics)

پیشنهاد کاربران

اختصاصی شدن در ظاهر و عملکرد اندام در طی فرآیند تبدیل جنین به موجود بالغ.
تخصص گرایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : differ / differentiate
✅️ اسم ( noun ) : difference / differential / differentiation
✅️ صفت ( adjective ) : different / differential
✅️ قید ( adverb ) : differently
تمییز ( با دو حرف ی به معنای متمایز کردن )
تمیز ( با یک حرف ی به معنای ناکثیف، پاک )
مشتق گیری
تمایز سلولی یا Cellular differentiation
تمایز سلولی فرآیندی است که در آن یک سلول از یک نوع سلول به جهت انجام فعالیتی خاص به نوع دیگر تغییر می کند
تفکیک، تمایز، جداسازی. ( تفکیک یا تمایز یکی از مراحل گراندد تئوری با رویکرد شاتزمن است. در این مرحله که پس از مرحله بعدسازی یا ابعادی کردن انجام می گیرد، محقق می کوشد با انتخاب یک بعد مرکزی یا بعد چشم انداز ، به صورت هدفمند به داده ها جهت داده و داده ها را محدود سازد ) .
differentiation ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: تمایزگذاری
تعریف: تمیز حسّی محرک های متفاوت
وقتی جنین شکل میگیرد ، differentiation پروسه مهمی در تشکیل و تکامل جنین است.
متمایزسازی
تمایز ( زیست شناسی )
تفاوت _ اختلاف
تمایز ، تفکیک ، مشتق گیری ، دیفرانسیل گیری
تفاوت یابی
جدایش ، جداشدگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس