differ

/ˈdɪfər//ˈdɪfə/

معنی: اختلاف داشتن، تفاوت داشتن، متمایز بودن، فرق داشتن
معانی دیگر: (معمولا با: from) فرق داشتن با، تفاوت داشتن با، متفاوت بودن، فروریدن، دگرسان بودن، ناسان بودن، اختلاف نظر داشتن، ناسان اندیشیدن، مخالف هم بودن، ناهمدل بودن، کیاگن بودن

جمله های نمونه

1. folks differ in their tastes
سلیقه ی انسان ها فرق دارد.

2. people differ greatly in their tastes
مردم از نظر سلیقه خیلی با هم فرق دارند.

3. those two engines differ from each other greatly
آن دو موتور خیلی با هم فرق دارند.

4. i am sorry to differ with you on this!
متاسفم که در این مورد با شما مخالفم !

5. the laws of each country differ from those of another
قوانین هر کشور با قوانین کشور دیگر فرق دارند.

6. the persecution of people who differ on religious matters
آزار مردمی که در امور دینی هم عقیده نیستند

7. States differ in standards for products and the labelling thereof.
[ترجمه گوگل]ایالات در استانداردهای محصولات و برچسب گذاری آنها متفاوت است
[ترجمه ترگمان]کشورها در استانداردهای محصولات و برچسب زدن آن تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The twins look alike, but they differ in temperament.
[ترجمه گوگل]دوقلوها شبیه هم هستند، اما از نظر خلق و خوی متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]دوقلوها شبیه هم هستند، اما در خلق و خوی متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My brother and I differ in many ways.
[ترجمه گوگل]من و برادرم از بسیاری جهات با هم تفاوت داریم
[ترجمه ترگمان]من و برادرم از بسیاری جهات متفاوت هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Tastes differ.
[ترجمه گوگل]سلیقه ها فرق می کند
[ترجمه ترگمان]ناسازگاری با هم فرق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The two systems differ in many respects.
[ترجمه گوگل]این دو سیستم از بسیاری جهات با هم تفاوت دارند
[ترجمه ترگمان]این دو سیستم در بسیاری از جنبه ها تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The brothers differ widely in their tastes.
[ترجمه گوگل]برادران در سلایق بسیار متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]این دو برادر در سلیقه خود با هم تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The husband and wife differ in their interests.
[ترجمه گوگل]زن و شوهر از نظر علایق متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]زن و شوهر در علایق خود تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. French and English differ in this respect.
[ترجمه گوگل]فرانسه و انگلیسی در این زمینه با هم تفاوت دارند
[ترجمه ترگمان]فرانسوی و انگلیسی در این زمینه با هم فرق دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The symptoms did not differ between the two groups.
[ترجمه گوگل]علائم بین دو گروه تفاوتی نداشت
[ترجمه ترگمان]این نشانه ها در بین این دو گروه متفاوت نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. I differ with you on that point.
[ترجمه گوگل]من در این مورد با شما اختلاف دارم
[ترجمه ترگمان]من در این مورد با شما فرق دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. They differ in degree but not in kind.
[ترجمه گوگل]آنها در درجه متفاوت هستند اما نه در نوع
[ترجمه ترگمان]آن ها در درجه اما نه در نوع دیگر متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختلاف داشتن (فعل)
differ

تفاوت داشتن (فعل)
differ

متمایز بودن (فعل)
differ

فرق داشتن (فعل)
vary, differ

تخصصی

[ریاضیات] اختلاف داشتن

انگلیسی به انگلیسی

• be different; disagree
if one thing differs from another or if they differ, they are unlike each other in some way.
if people differ about something, they disagree with each other about it.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : differ / differentiate
✅️ اسم ( noun ) : difference / differential / differentiation
✅️ صفت ( adjective ) : different / differential
✅️ قید ( adverb ) : differently
متفاوت بودن
فرق کردن
چیزی/کسی با چیزی/کسی فرقیدن.
فرق داشتن

تغیر
مخالف بودن با کسی
مخالفت کردن با کسی
اظهار مخالفت کردن
اختلاف نظر داشتن با کسی
I must differ with you captain
Star Trek TOS

?be different:How does this car differ from the more expensive modle
Differ فرق داشتن.
Different فرق، متفاوت.
در مایه های Differ:
Offfer به معنای پیشنهاد.
عوض کردن نظر
فرق داشتن با ( معمولا با from می آید )
مثال:How does this car differ from the more expensive model
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس