dehydrated

/dəˈhaɪdret//ˌdiːˈhaɪdreɪt/

اب چیزی را گرفتن، بیاب کردن، پسابش داشتن، وابشت کردن

جمله های نمونه

1. foods are dehydrated to preserve them
برای حفظ مواد غذایی آنها را خشک (یا آب زدایی) می کنند.

2. the marathon runner dehydrated and fainted
دونده ی ماراتن دچار آب از دست دادگی شد و غش کرد.

3. The substance is dehydrated and stored as powder.
[ترجمه گوگل]این ماده خشک شده و به صورت پودر ذخیره می شود
[ترجمه ترگمان]این ماده خشک شده و به عنوان پودر نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Normally specimens have to be dehydrated.
[ترجمه گوگل]معمولاً نمونه ها باید کم آب شوند
[ترجمه ترگمان]معمولا نمونه ها باید dehydrated شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her body had dehydrated dangerously with the heat.
[ترجمه گوگل]بدن او با گرما به طرز خطرناکی کم آب شده بود
[ترجمه ترگمان]بدنش با گرما از بدنش کم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Foods are dehydrated to conserve them for future use.
[ترجمه گوگل]غذاها کم آب می شوند تا برای استفاده در آینده حفظ شوند
[ترجمه ترگمان]غذاهایی که برای نگهداری از آن ها برای استفاده آینده از آب گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dehydrated meals, soups and sauces contain a lot of salt.
[ترجمه گوگل]غذاها، سوپ ها و سس های کم آب حاوی نمک زیادی هستند
[ترجمه ترگمان]وعده های غذایی، سوپ و سس های سالاد شامل مقدار زیادی نمک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I shove aside a pile of dehydrated red and black typewriter ribbons and set my machine down with a clunk.
[ترجمه گوگل]انبوهی از نوارهای قرمز و مشکی ماشین تحریر خشک شده را کنار زدم و دستگاهم را با صدایی به هم ریختم پایین
[ترجمه ترگمان]یک مشت از red قرمز و سیاه dehydrated را کنار می زنم و با صدای تق تق ماشین را پایین می اندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. One dehydrated camel drank 186 litres of water in two bouts of 94 and 92 litres.
[ترجمه گوگل]یک شتر کم آبی در دو نوبت 94 و 92 لیتری 186 لیتر آب نوشید
[ترجمه ترگمان]یک شتر با آب بیش از ۱۸۶ لیتر آب در دو کش مکش ۹۴ و ۹۲ لیتر آب نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At necropsy the carcass has a dehydrated appearance and there is an enteritis in the ileum.
[ترجمه گوگل]در کالبد گشایی، لاشه ظاهری کم آب دارد و انتریت در ایلئوم وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در necropsy لاشه ظاهر dehydrated دارد و یک enteritis در the وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sections were then dehydrated in ethanol and air dried.
[ترجمه گوگل]سپس بخش ها در اتانول آبگیری و در هوا خشک شدند
[ترجمه ترگمان]سپس بخش ها در اتانول خشک شدند و هوا خشک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The milk is dehydrated and stored as powder.
[ترجمه گوگل]شیر خشک شده و به صورت پودر ذخیره می شود
[ترجمه ترگمان]شیر خشک می شود و به عنوان پودر نگهداری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. When you wake up, your body is dehydrated and needs liquid.
[ترجمه گوگل]وقتی از خواب بیدار می شوید، بدن شما کم آب شده و به مایعات نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]وقتی بیدار می شوید، بدن شما آب می شود و به مایع نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods: Samples were extracted by methylene chloride, dehydrated by anhydrous sodium sulfate and determinated by GC - MSD.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: نمونه‌ها با متیلن کلراید استخراج و با سولفات سدیم بی آب آبگیری و با GC - MSD تعیین شدند
[ترجمه ترگمان]روش ها: نمونه ها با متیلن کلراید و dehydrated سدیم anhydrous و determinated توسط GC - MSD استخراج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Pod dehydrated drastically at 16 - 18 DAA.
[ترجمه گوگل]غلاف در 16-18 DAA به شدت کم آب شد
[ترجمه ترگمان]Pod در ۱۸ - ۱۸ daa به میزان چشمگیری دست یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] پسابیده
[زمین شناسی] پسابیده
[نساجی] آب گیری - آب زدائی از مواد شیمیایی

انگلیسی به انگلیسی

• dried, parched, lacking water
dehydrated food has been through a process that removes all the water from it, often in order to preserve it.
if you are dehydrated, you feel ill because you have lost too much water from your body.

پیشنهاد کاربران

For example: Dehydrated Vegetables
dehydrated
کم آب ( بدن )
خشک ( میوه و. . . )
خشک کردن، خشکاندن
از دست دادن آب بدن

بپرس