dogsbody

/ˈdɒɡzbɒdi//ˈdɒɡzbɒdi/

(انگلیس - عامیانه - کسی که برای انجام کارهای بدنی و خر کاری اجیر شده است) خرکار، خرحمال

جمله های نمونه

1. I've got a crummy ordinary dogsbody job.
[ترجمه گوگل]من یک کار معمولی با بدن سگ دارم
[ترجمه ترگمان]من یک شغل مسخره معمولی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was evidently their dogsbody, used for tasks which no one else was prepared to take on.
[ترجمه گوگل]او ظاهراً بدن سگ آنها بود که برای کارهایی استفاده می شد که هیچ کس دیگری آماده انجام آنها نبود
[ترجمه ترگمان]ظاهرا She خود را برای انجام دادن کارهایی که هیچ کس حاضر نبود بر عهده بگیرد بکار می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But I act as general dogsbody, carry books, go fetch, good boy, that kind of thing.
[ترجمه گوگل]اما من به عنوان یک سگ عمومی عمل می کنم، کتاب حمل می کنم، می روم بیاورم، پسر خوب، چنین چیزهایی
[ترجمه ترگمان]اما من به عنوان ژنرال dogsbody، کتاب حمل می کنم، برو پی کارت، پسر خوب، از این قبیل چیزها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Everyone's mascot, jester, dogsbody, hoping to foil the punches by rolling over and begging for a pat on the head.
[ترجمه گوگل]طلسم، جسور، بدن سگ همه، به این امید که با غلت زدن و التماس برای ضربه زدن به سر، ضربات مشت را خنثی کنند
[ترجمه ترگمان]همه چیز خوش یمن است، دلقک، dogsbody، امیدوار است که با غلت زدن با مشت روی سرش ضربه بزند و سرش را نوازش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I'm just the dogsbody in this office.
[ترجمه گوگل]من فقط بدن سگ در این دفتر هستم
[ترجمه ترگمان]من فقط the هستم که تو این دفتر کار می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This dogsbody to rid of vermin.
[ترجمه گوگل]این سگ برای خلاص شدن از شر حیوانات موذی
[ترجمه ترگمان]این dogsbody از شر حشرات خلاص می شه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In the early 1980s, as a dogsbody in a paper mill, she noted that the waste paper her superiors so casually discarded was actually worth something.
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، به عنوان یک سگ در کارخانه کاغذسازی، او به این نکته اشاره کرد که کاغذهای باطله ای که مافوقش به طور معمول دور انداخته اند، واقعاً ارزش دارد
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۸۰، به عنوان یک dogsbody در یک کارخانه کاغذ، او اشاره کرد که کاغذ باطله superiors که به سادگی کنار گذاشته شده در واقع ارزش چیزی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I got myself a job as a typist and general dogsbody on a small magazine.
[ترجمه گوگل]من برای خودم شغلی به عنوان تایپیست و سگ عمومی در یک مجله کوچک پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]من برای خودم شغلی به عنوان a و ژنرال dogsbody روی یک مجله کوچک پیدا کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I spent the summer helping out as a general dogsbody on the local paper.
[ترجمه گوگل]تابستان را به عنوان یک سگ عمومی در روزنامه محلی کمک کردم
[ترجمه ترگمان]من تمام تابستان را به عنوان یک ژنرال dogsbody در روزنامه محلی کمک می کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I got myself a job as typist and general dogsbody on a small magazine we thought was being financed from Moscow.
[ترجمه گوگل]در مجله کوچکی که فکر می‌کردیم از مسکو تأمین مالی می‌شود، برای خودم شغلی به عنوان تایپیست و سگ‌بادی عمومی پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]من شغلی به عنوان ماشین نویس و dogsbody عمومی در یک مجله کوچک که فکر می کردیم از مسکو تامین مالی شده است، به دست آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I thought it would be glamorous but I just turned out to be a general dogsbody.
[ترجمه گوگل]فکر می‌کردم جذاب باشد، اما تازه معلوم شد که یک سگ عمومی هستم
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم فریبنده باشه ولی من فقط تبدیل شدم به یه ژنرال dogsbody
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My answer showed that I had the drive and grit to serve Goldman Sachs faithfully - at least for the length of the two-year dogsbody analyst program.
[ترجمه گوگل]پاسخ من نشان داد که من انگیزه و قدرت لازم برای خدمت صادقانه به گلدمن ساکس را دارم - حداقل در طول برنامه دو ساله تحلیلگر بدن سگ
[ترجمه ترگمان]پاسخ من نشان داد که من محرک و grit برای خدمت به گلدمن ساکس - حداقل برای طول برنامه تحلیل گر دو ساله dogsbody داشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You know what, the job turned out to be a little more than a role for an office dogsbody. I don't understand why they need someone with a master's degree and ten years' work experience to do that.
[ترجمه گوگل]میدونی چی، معلوم شد که این کار کمی بیشتر از یک نقش برای یک سگ اداری بود من نمی فهمم چرا برای این کار به یک نفر با مدرک کارشناسی ارشد و ده سال سابقه کار نیاز دارند
[ترجمه ترگمان]می دانید، این شغل کمی بیشتر از یک نقش برای یک دفتر کار بود نمی فهمم چرا آن ها به کسی نیاز دارند که مدرک کارشناسی ارشد داشته باشد و ده سال سابقه کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His main job was guarding Dodi acting as his chauffeur, bodyguard and dogsbody.
[ترجمه گوگل]کار اصلی او نگهبانی از دودی بود که به عنوان راننده، محافظ و بدن سگ او عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی او محافظت از Dodi به عنوان راننده و محافظ و dogsbody بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• servant, drudge, one who performs undesirable or menial jobs (british slang)
a dogsbody is someone who does the boring jobs that nobody else wants to do; an informal word.

پیشنهاد کاربران

کسی که برای انجام کارهای یدی گماشت شده، مستخدم
gofer
کارگر کارهای خسته کننده

بپرس