1. But we can also activate the cytoplast at the same time as the donor nucleus is introduced.
[ترجمه گوگل]اما می توانیم همزمان با معرفی هسته دهنده، سیتوپلاست را نیز فعال کنیم
[ترجمه ترگمان]اما همچنین می توانیم همزمان با معرفی هسته اهدا کننده، the را فعال کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Secretory granules in TSH cells cytoplast were relatively small.
[ترجمه گوگل]گرانول های ترشحی در سیتوپلاست سلول های TSH نسبتا کوچک بودند
[ترجمه ترگمان]دانه های secretory در سلول های TSH نسبتا کوچک بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Cytoplast and nucleolus were blue with a little purplish red color.
[ترجمه گوگل]سیتوپلاست و نوکلئول آبی با کمی قرمز مایل به ارغوانی بودند
[ترجمه ترگمان]Cytoplast و nucleolus آبی به رنگ قرمز متمایل به ارغوانی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. One group of ewes simply provides oocytes, which, when enucleated, become the receiving cytoplasts.
[ترجمه گوگل]یک گروه از میش ها به سادگی اووسیت هایی را فراهم می کنند که با خروج از هسته به سیتوپلاست های دریافت کننده تبدیل می شوند
[ترجمه ترگمان]یک گروه از ewes به سادگی oocytes را تامین می کند که وقتی enucleated دریافت می شود، cytoplasts می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Thus they achieved nuclear transfer without ever penetrating karyoplast or cytoplast at all.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها به انتقال هسته ای بدون نفوذ به کاریوپلاست یا سیتوپلاست دست یافتند
[ترجمه ترگمان]از این رو، آن ها بدون هیچ گونه نفوذ و نفوذ هسته ای به انتقال هسته ای دست یافتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. What would happen if they transferred nuclei from two-cell embryos into enucleated cytoplasts taken from two-cell embryos?
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی می افتد اگر آنها هسته های جنین دو سلولی را به سیتوپلاست های هسته دار که از جنین های دو سلولی گرفته شده اند منتقل کنند؟
[ترجمه ترگمان]اگر هسته های دو سلول را از جنین دو سلول به enucleated منتقل کنند چه اتفاقی می افتد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The smell is usually consists of monoterpenoids produced in Plant Secondary metabolism, and this kind of smell is considered to be Synthesized through two ways-Cytoplasm way and Cytoplast way.
[ترجمه گوگل]بو معمولاً شامل مونوترپنوئیدهای تولید شده در متابولیسم ثانویه گیاهی است و این نوع بو از دو طریق سیتوپلاسم و سیتوپلاست سنتز می شود
[ترجمه ترگمان]این بو معمولا شامل monoterpenoids تولید شده در متابولیسم Secondary گیاهی است و این نوع از بو را می توان از طریق دو روش به روش cytoplasm و Cytoplast به کار برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The paper mainly reviewed several factors on influencing somatic cloning of pigs, which involve in cytoplast recipients, donor cells, micromanipulation, activation and reconstituted embryo transfer .
[ترجمه گوگل]این مقاله عمدتاً چندین عامل را در تأثیرگذاری بر شبیهسازی سوماتیک خوکها، که در گیرندههای سیتوپلاست، سلولهای اهداکننده، ریزدستکاری، فعالسازی و انتقال جنین بازسازیشده دخیل است، مرور کرد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به طور عمده عوامل متعددی را در تاثیرگذاری شبیه سازی جسمی خوک مورد بررسی قرار داد که شامل دریافت کنندگان cytoplast، سلول های دهنده، micromanipulation، فعال سازی، و تبدیل جنین به جنین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The monolayer columnlike epithelia constitute the proximal convoluted tubule and its nucleolus that located in the middle part of cell is roundness and there are abundant mitochondria in cytoplast.
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم ستون مانند یک لایه لوله پیچیده پروگزیمال را تشکیل می دهد و هسته آن که در قسمت میانی سلول قرار دارد گرد است و میتوکندری های فراوانی در سیتوپلاست وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تک لایه columnlike epithelia the convoluted proximal و nucleolus آن را تشکیل می دهد که در قسمت میانی سلول می چرخد و میتوکندری فراوانی در cytoplast وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It can be functioned as a stability substance for nucleic acid and large cytoplast molecule.
[ترجمه گوگل]می تواند به عنوان یک ماده پایدار برای اسید نوکلئیک و مولکول سیتوپلاست بزرگ عمل کند
[ترجمه ترگمان]آن می تواند به عنوان یک ماده ثبات برای اسید نوکلئیک و مولکول cytoplast بزرگ عمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In conclusion, the bovine somatic nuclear transfer technique with zona-free 2-half cytoplast manipulation can result in a satisfactory batch cloned embryo production.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، روش انتقال هستهای سوماتیک گاوی با دستکاری دو نیمه سیتوپلاست بدون زونا میتواند منجر به تولید جنین کلونشده دستهای رضایتبخش شود
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تکنیک انتقال هسته ای گاوی bovine با manipulation ۲ ۲ - نیمه آزاد می تواند منجر به تولید جنین نمونه مطلوب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The secondary oocytes from Saanen dairy goats and 4-32 cell embryos from Shaanbei black goats were used as cytoplast donors and karyoplast donors respectively.
[ترجمه گوگل]تخمکهای ثانویه از بزهای شیری Saanen و جنینهای 4 تا 32 سلولی از بزهای سیاه Shaanbei بهعنوان اهداکننده سیتوپلاست و اهداکننده کاریوپلاست استفاده شدند
[ترجمه ترگمان]The ثانویه از بزه ای dairy Saanen و ۴ - ۳۲ embryos سلول از بزه ای سیاه Shaanbei به ترتیب به عنوان اهدا کننده و اهدا کننده karyoplast مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The collecting duct is composed of the monolayer columnlike epithelia and there are abundant membrane labyrinths in cytoplast.
[ترجمه گوگل]مجرای جمع کننده از اپیتلیوم ستونی تک لایه تشکیل شده است و هزارتوهای غشایی فراوانی در سیتوپلاست وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مجرای جمع آوری متشکل از تک لایه columnlike تک لایه می باشد و در in از غشای فراوان حفاری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It describes the main methods and procedures used in nuclear transplantation, including preparation of cytoplast receptor and nuclear, nuclear transplanting and culture of the cytoplastnuclear hybrid.
[ترجمه گوگل]این روشها و روشهای اصلی مورد استفاده در پیوند هستهای، از جمله آمادهسازی گیرنده سیتوپلاست و پیوند هستهای، هستهای و کشت هیبرید سیتوپلاست هستهای را توصیف میکند
[ترجمه ترگمان]این روش، روش های اصلی و رویه های مورد استفاده در پیوند هسته ای را شرح می دهد که شامل آماده سازی گیرنده cytoplast و هسته ای، پیوند هسته و فرهنگ هیبرید cytoplastnuclear می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید