cyst

/ˈsɪst//sɪst/

معنی: کیسه، مثانه، تخم دان
معانی دیگر: کیست، کیسه (هر سازواره ی کیسه مانند در گیاه و جاندار، هر سوراخ یا حفره نابهنجار که دارای چرک یا آب باشد)، پیشوند: کیست، کیسه (پیش از حرف صدادار می آید)، تخم دان
cyst_
پسوند: کیست، کیسه [blastocyst]

بررسی کلمه

پسوند ( suffix )
• : تعریف: sac; cavity; vesicle; bladder.

- blastocyst
[ترجمه گوگل] بلاستوسیست
[ترجمه ترگمان] بلاستوسیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a fluid-filled vesicle or sac within body tissue, sometimes a pathological development but most often not.

- Fortunately, the lump she'd detected turned out to be a benign cyst and not a tumor.
[ترجمه گوگل] خوشبختانه، توده ای که او تشخیص داده بود یک کیست خوش خیم بود و نه یک تومور
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه، چیزی که پیدا کرده بود، یک کیست بی خطر و نه یک تومور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in certain lower plants and fungi, a chamber containing reproductive cells.

(3) تعریف: the resistant wall encapsulating the dormant form of many microscopic organisms, or a dormant organism possessing such a resistant wall.

جمله های نمونه

1. He had a cyst removed from near his eye.
[ترجمه گوگل]کیست از نزدیک چشمش برداشته شد
[ترجمه ترگمان] یه کیست رو از نزدیک چشمش گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He had a minor operation to remove a cyst.
[ترجمه گوگل]او یک عمل جزئی برای برداشتن کیست انجام داد
[ترجمه ترگمان]اون یه عمل کوچیک برای خارج کردن کیست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There they are enclosed in a cyst by host reaction, and complete their development.
[ترجمه گوگل]در آنجا با واکنش میزبان در یک کیست محصور می شوند و رشد خود را کامل می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در آنجا با واکنش میزبان محصور هستند و توسعه خود را تکمیل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That showed a slight cyst on the cartilage, which was nowhere near as serious as first thought.
[ترجمه گوگل]این یک کیست خفیف روی غضروف را نشان داد که به اندازه تصور اول جدی نبود
[ترجمه ترگمان]این یک کیست کوچکی روی غضروف نشان می دهد که نزدیک به نظر اول، جدی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the cyst stage a strong covering protects the parasite and allows it to survive the acid conditions of the stomach.
[ترجمه گوگل]در مرحله کیست یک پوشش قوی از انگل محافظت می کند و به آن اجازه می دهد تا در شرایط اسیدی معده زنده بماند
[ترجمه ترگمان]در کیست کیست یک پوشش قوی از انگل محافظت می کند و به آن اجازه می دهد که شرایط اسید معده را زنده نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fig. Large porencephalic cyst at 31 weeks of gestation as a result of a car accident at 1weeks.
[ترجمه گوگل]شکل کیست پورانسفالیک بزرگ در هفته 31 بارداری در نتیجه تصادف رانندگی در هفته 1
[ترجمه ترگمان]شکل بزرگ porencephalic کیست در ۳۱ هفته بارداری در نتیجه یک تصادف خودرو در ۱ هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods 122 cases of ovarian cysts at ultrasound-guided puncture, took the allantoic fluid, ethanol inactivated cyst wall after normal saline washed cysts.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: 122 مورد کیست تخمدان در سوراخ‌های هدایت‌شده با اولتراسوند، مایع آلانتوئیک، دیواره کیست اتانول را غیرفعال کرد پس از کیست‌های شستشوی نرمال سالین
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۲۲ موارد of پلی کیستیک تخمدانی در puncture ultrasound، مایع allantoic، اتانول inactivated cyst را بعد از normal washed saline مصرف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A harmless cyst, especially on the scalp or face, containing the fatty secretion of sebaceous gland.
[ترجمه گوگل]کیست بی ضرر، به ویژه در پوست سر یا صورت، حاوی ترشح چربی غدد چربی
[ترجمه ترگمان]یک کیست بی ضرر، به خصوص بر روی پوست و یا صورتش، حاوی ترشح چربی غده چربی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fibrous wall with dystrophic calcification consistent with cyst.
[ترجمه گوگل]دیواره فیبری با کلسیفیکاسیون دیستروفیک مطابق با کیست
[ترجمه ترگمان]دیوار Fibrous با dystrophic آهکی با کیست calcification سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Results Aneurysmal bone cyst was found in 4 cases, giant cell tumor in 3 cases(accompanying aneurismal bone cyst 2 cases), ganglion, hamartoma, osteoid osteoma and lipoma in 1 case, respectively.
[ترجمه گوگل]نتایج کیست استخوان آنوریسمال در 4 مورد، تومور سلول غول پیکر در 3 مورد (همراه با کیست استخوان آنوریسمال 2 مورد)، گانگلیون، هامارتوم، استئومای استئویید و لیپوم در 1 مورد یافت شد
[ترجمه ترگمان]نتایج برای کیست استخوان در ۴ حالت یافت شد، تومور سلولی بزرگ در ۳ مورد (همراه با استخوان aneurismal (۲ مورد)، غده ganglion، hamartoma، osteoid osteoma و lipoma در یک حالت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Methods: In clinic, the effect of forming cystitomy on 38 cases and maxillary cyst was analyzed.
[ترجمه گوگل]روش کار: در کلینیک، اثر تشکیل سیستتومی بر روی 38 مورد و کیست فک بالا مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]روش ها: در کلینیک، تاثیر تشکیل cystitomy در ۳۸ مورد و کیست بالا مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To explore the manifestation of cyst of ischial tuberosity on CT scan and its diagnostic value.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تظاهرات کیست توبروزیته ایسکیال در سی تی اسکن و ارزش تشخیصی آن
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ظهور کیست of tuberosity بر روی CT و ارزش تشخیصی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Syringomyelia refers to the development a spinal cord cyst that results from enlargement of the central canal.
[ترجمه گوگل]سیرنگومیلیا به ایجاد کیست نخاعی اشاره دارد که در نتیجه بزرگ شدن کانال مرکزی ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Syringomyelia به توسعه یک کیست طناب نخاعی اشاره می کند که از بزرگ شدن کانال مرکزی ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Enterogenous cyst is a rare congenital lesion generally located in the mediastinum or the abdominal cavity.
[ترجمه گوگل]کیست انتروژن یک ضایعه مادرزادی نادر است که عموماً در مدیاستن یا حفره شکمی قرار دارد
[ترجمه ترگمان]کیست Enterogenous یک ضایعه مادرزادی نادر است که عموما در حفره شکمی یا حفره شکمی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conclusion Thyroglossal cyst and fistula is a congenital disease which lies in the middle and anterior neck.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری کیست و فیستول تیروگلوسال یک بیماری مادرزادی است که در قسمت میانی و قدامی گردن قرار دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کیست Thyroglossal و فیستول یک بیماری مادرزادی است که در وسط و گردن پیشین قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیسه (اسم)
bourse, bladder, bag, sac, sack, pouch, cyst, cod, bagging, bung, capsule, theca, sinus, purse

مثانه (اسم)
bladder, cyst, urinary bladder

تخمدان (اسم)
cyst, pod, ovary

تخصصی

[زمین شناسی] کیست یک گرده متوقف میکروسکوپی دارای یک دیواره مقاوم را گویند که در دینوفلاژلاته ها و در جلبکهای سبز- آبی و زنجیری، با جدا شدن بخش های فیلامنت یا احاطه شدن یک گروه سلولی با یک غشا به وجود می آید. نیز ببینید: statuspore. (دیرین شناسی): یک کیسه یا کپسول که توسط بسیاری از پرتوزوآها و سایر جانوران جزئی به عنوان شکل سرآغاز یک فاز تولیدمثلی تخصصی شده یا خاموش آزاد شده و پروتوپلاسم را در بر می گیرد.
[بهداشت] پیشابدان - مثانه

انگلیسی به انگلیسی

• saclike growth containing fluid
a cyst is a growth containing liquid that appears inside your body or under your skin.

پیشنهاد کاربران

کیست
👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : cyst 💎 تلفظ واژه: sist ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: کیست: هرگونه کیسه یا ساک که به صورت غیرطبیعی پر شده است ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : cyst/o
[پزشکی] کیست: هرگونه کیسه یا ساک که به صورت غیرطبیعی پر شده است
قلنبه شدن پوست بر اثر ضربه

بپرس