cynical exploitation

پیشنهاد کاربران

1. Cynical attitude
نگرش بدبینانه
- "His cynical attitude makes it hard to work with him. "
نگرش بدبینانه اش همکاری با او را سخت می کند.
- - -
2. Cynical view/opinion
دیدگاه/عقیده بدبینانه
...
[مشاهده متن کامل]

- "She has a cynical view of politics. "
او دیدگاه بدبینانه ای نسبت به سیاست دارد.
- - -
3. Cynical smile
لبخند تلخ/بدبینانه
- "He gave me a cynical smile when I mentioned 'honest politicians'. "
وقتی از �سیاستمداران صادق� گفتم، لبخندی تلخ زد.
- - -
4. Cynical remark
اظهار نظر بدبینانه
- "Her cynical remarks about love annoyed everyone. "
نظرات بدبینانه اش درباره عشق همه را عصبانی کرد.
- - -
5. Cynical exploitation
سوءاستفاده ابزاری ( با نیت بد )
- "The movie criticizes the cynical exploitation of workers. "
فیلم سوءاستفاده ابزاری از کارگران را نقد می کند.
- - -
6. Cynical manipulation
دستکاری فرصت طلبانه
- "The ads were a cynical manipulation of people's fears. "
تبلیغات، دستکاری فرصت طلبانه ترس مردم بود.
- - -
7. Cynical laughter
خنده تمسخرآمیز
- "His cynical laughter showed he didn’t believe a word. "
خنده تمسخرآمیزش نشان داد حرفی را باور ندارد.
- - -
8. Cynical world
دنیای بدبینانه
- "In this cynical world, trust is rare. "
در این دنیای بدبینانه، اعتماد کمیاب است.
- - -
نکته:
"Cynical" در فارسی اغلب به �بدبینانه� یا �تلخ� ترجمه می شود، اما در برخی متن ها �فرصت طلبانه� یا �مسخره آمیز� هم معنی می دهد.
deepseek