cynic

/ˈsɪnɪk//ˈsɪnɪk/

معنی: خیره چشم، کلبی
معانی دیگر: آدم بدبین، آدم منفی باف، آدم دژمان، آدم سگ سان، (در اصل - مکتب فلسفی - c بزرگ) کلبی، پیرو فلسفه ی کلبیون، رجوع شود به: cynical، بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who believes that selfishness is the basic motivation behind all actions.

جمله های نمونه

1. a cynic is skeptical of worldly desires and of human beings
آدم منفی باف به علایق دنیوی و به انسان ها بدبین است.

2. I'm too much of a cynic to believe that he'll keep his promise.
[ترجمه Honi] من بیش از این بدبین هستم که بتوانم باور کنم که او به قولش وفا خواهد کرد
|
[ترجمه گوگل]من آنقدر بدبین هستم که باور کنم او به قولش عمل خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]من بیش از حد آدم بدبین هستم که باور کنم او به قولش عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I see myself not as a cynic but as a realist.
[ترجمه گوگل]من خودم را نه یک بدبین بلکه یک واقع گرا می بینم
[ترجمه ترگمان]من خود را به عنوان یک واقع بین تلقی نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A cynic might say that the government has only taken this measure because it is concerned about its declining popularity.
[ترجمه گوگل]ممکن است یک بدبین بگوید که دولت این اقدام را تنها به این دلیل انجام داده است که نگران کاهش محبوبیت خود است
[ترجمه ترگمان]یک بدبین ممکن است بگوید که دولت فقط این اقدام را انجام داده است زیرا نگران کاهش محبوبیت آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Don't be such a cynic!
[ترجمه گوگل]اینقدر بدبین نباش!
[ترجمه ترگمان]این قدر بدبین نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Jasper, the cynic, shook his head.
[ترجمه گوگل]جاسپر، بدبین، سرش را تکان داد
[ترجمه ترگمان]جا سپر، آدم بدبین سرش را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even the mouse and the cynic are constantly making an exhibition of themselves.
[ترجمه گوگل]حتی موش و بدبین هم دائماً از خودشان نمایشگاه می سازند
[ترجمه ترگمان]حتی ماوس و cynic پیوسته خود را به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. How, our cynic might well ask, would this differ from the present position?
[ترجمه گوگل]بدبین ما ممکن است بپرسد که آیا این با موقعیت کنونی تفاوت دارد؟
[ترجمه ترگمان]چطور، cynic ممکن است این سوال را بپرسند، آیا این تفاوت از موقعیت فعلی متفاوت خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Faber was cynic about the English.
[ترجمه گوگل]فابر نسبت به انگلیسی ها بدبین بود
[ترجمه ترگمان]فاور درباره انگلیسی ها بدبین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cynic: blackguard whose faulty vision sees things as they are, not as they ought to be.
[ترجمه گوگل]بدبین: گارد سیاهی که دید معیوبش چیزها را آنطور که هستند می بیند، نه آنطور که باید باشند
[ترجمه ترگمان]cynic: blackguard که faulty معیوب است، چیزهایی را می بیند که باید باشند، نه آن طور که باید باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Only for cynic who has forgotten what the gift of human sexuality is all about.
[ترجمه گوگل]فقط برای بدبین که فراموش کرده است هدیه جنسی انسان چیست
[ترجمه ترگمان]فقط به خاطر cynic که آنچه را که هدیه تمایلات جنسی انسان است فراموش کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A cynic might say this is political posturing.
[ترجمه گوگل]یک بدبین ممکن است بگوید این یک موضع گیری سیاسی است
[ترجمه ترگمان]یک بدبین ممکن است بگوید که این موضع گیری سیاسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A cynic is a man who knows the price of everything and the of nothing.
[ترجمه گوگل]بدبین مردی است که قیمت همه چیز و هیچ چیز را نمی داند
[ترجمه ترگمان]آدم بدبین مردی است که ارزش هر چیز و هیچ چیز را می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A cynic is a man who, when he smell flower, looks around for a coffin.
[ترجمه گوگل]بدبین مردی است که وقتی بوی گل می دهد به دنبال تابوت به اطراف می گردد
[ترجمه ترگمان]آدم بدبین آدمی است که وقتی گل را بو می کند، به اطراف تابوت نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیره چشم (صفت)
defiant, insolent, impudent, cocky, graceless, cocksy, cynic, cynical

کلبی (صفت)
cynic, cynical

انگلیسی به انگلیسی

• one who is cynical, pessimist, one who tends to be sarcastic
a cynic is someone who always thinks the worst of people or things.

پیشنهاد کاربران

۱. آدم بدبین. آدم منفی ۲. کلبی. پیرو آیین کلبی. خیره چشم
مثال:
A cynic might say that the government has only taken this measure because it is concerned about its declining popularity.
یک آدم بدبین ممکن است بگوید که دولت این اقدام را تنها برای نگرانی از کاهش محبوبیت خود انجام داده است.
در برخی مواضع: سرخورده، مأیوس، توهم زدوده
noun
🔴 [count] : a person who has negative opinions about other people and about the things people do
◀️He's too much of a cynic to see the benefits of marriage.
🔴 especially : a person who believes that people are selfish and are only interested in helping themselves
...
[مشاهده متن کامل]

◀️A cynic might think that the governor visited the hospital just to gain votes.
◀️Reporters who cover politics often become cynics.
◀️ You're a complete cynic : تو خیلی بدبینی ( the whale 2022 )

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : cynic / cynicism
صفت ( adjective ) : cynical
قید ( adverb ) : cynically
بدخواه، بد بین، بدگمان
سرکش؛وحشی؛بی پروا
آدم بدبین که فکر می کند هر کاری که بقیه انجام می دهند از روی خودخواهی و برای سود خودشان است

بپرس