cymbal

/ˈsɪmbl̩//ˈsɪmbl̩/

معنی: سنج، با سنج نواختن
معانی دیگر: (موسیقی) سنج، پشل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: cymbalist (n.)
• : تعریف: a concave circular percussion instrument of brass or bronze, played either in pairs that are struck together or singly with drumsticks or brushes.

جمله های نمونه

1. The piece ends with a cymbal crash.
[ترجمه No one] قطعه ی موسیقی با ضربه به سنج تمام میشود ( شد )
|
[ترجمه آوا] وقتی قطعه به پایان می رسد با ضربه زدن دو سنج به هم مشخص می شود که آهنگ یا ملودی تمام شده است
|
[ترجمه گوگل]این قطعه با سقوط سنج به پایان می رسد
[ترجمه ترگمان] قطعه زمین با a تموم میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cymbal is a pair of round brass plates.
[ترجمه هستی] سنج یک جفت ورق برنجی دایره ای شکل است.
|
[ترجمه گوگل]سنج یک جفت صفحه گرد برنجی است
[ترجمه ترگمان]cymbal یک جفت پلاک برنجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Two towering cymbal crashes end cataclysm in G minor.
[ترجمه گوگل]دو تصادف سنج بلند به فاجعه در G مینور پایان دادند
[ترجمه ترگمان]دو انفجار بزرگ از این بلای عظیم در جی کوچک به وقوع پیوست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Special effects can be obtained by strokes or rolls on a suspended cymbal, executed with timpani or side-drum sticks.
[ترجمه گوگل]جلوه‌های ویژه را می‌توان با ضربه زدن یا رول کردن روی سنج آویزان، که با تیمپانی یا چوب‌های درام جانبی اجرا می‌شود، به دست آورد
[ترجمه ترگمان]عوارض ویژه را می توان با حرکت یا غلت خوردن بر روی یک cymbal معلق به دست آورد، که با چوب timpani یا چوب طبل اعدام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The method has solved the difficulty of the saltatory stress and the strain on the rotation symmetry face of cymbal transducer for bringing the design.
[ترجمه گوگل]این روش دشواری تنش شوری و کرنش روی وجه تقارن چرخشی مبدل سنج را برای آوردن طرح حل کرده است
[ترجمه ترگمان]این روش به حل مشکل فشار saltatory و فشار بر روی حالت تقارن دوران of مبدل برای وارد کردن طراحی پرداخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I am only a resounding gong or a clanging cymbal.
[ترجمه گوگل]من فقط یک گونگ طنین انداز یا یک سنج که به صدا در می آید هستم
[ترجمه ترگمان]من فقط صدای زنگ یا صدای زنگ دار هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can have a vocal fairly prominent in the in-ear mix without as much of the harsh sibilance from the voice, or from cymbal bleed.
[ترجمه گوگل]شما می‌توانید آوازی نسبتاً برجسته در میکس داخل گوش داشته باشید، بدون آن که صدای تند صدا یا خونریزی سنج را به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]شما می توانید تا حد زیادی در مخلوط گوش میانی داشته باشید بدون اینکه خیلی از the خشن از صدا، یا از cymbal خونریزی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One of the earliest bronze percussion instrument, evolved from cymbal, used in memorial ceremony and banquet.
[ترجمه گوگل]یکی از اولین سازهای کوبه ای برنزی که از سنج تکامل یافته و در مراسم یادبود و ضیافت استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]یکی از قدیمی ترین ابزارهای پرکاشن که از cymbal ساخته شده است، در مراسم یادبود و ضیافت به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I am become as sounding brass, or a tinkling cymbal.
[ترجمه گوگل]من شده ام مثل برنجی که به صدا در می آید یا سنج زنگ می زند
[ترجمه ترگمان]من به اندازه یک سکه طلا یا یک سنج صدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At present the country has not yet found the flying cymbal performing styles.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کشور هنوز سبک های اجرای سنج پرنده را پیدا نکرده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر هنوز کشور هنوز سبک پرواز cymbal را پیدا نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are two types of tune names of Pengshui drum playing, namely, solo tune name and divertimento with four music instruments:basin drum, horse gong, big gong and cymbal.
[ترجمه گوگل]دو نوع لحن برای نواختن درام پنگشوئی وجود دارد، یعنی نام کوک سولو و دیورتیمنتو با چهار ساز موسیقی: طبل حوضه ای، گونگ اسب، گونگ بزرگ و سنج
[ترجمه ترگمان]دو نوع آهنگ با نواختن طبل Pengshui وجود دارد که عبارتند از: نام انفرادی و divertimento با چهار ابزار موسیقی: درام حوضه، زنگ اسب، زنگ بزرگ و cymbal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنج (اسم)
chime, cymbal

با سنج نواختن (فعل)
cymbal

انگلیسی به انگلیسی

• curved disc shaped percussion instrument made of brass (often used in pairs)
a cymbal is a flat circular brass object used as a musical instrument. you hit it with a stick or hit two cymbals together.

پیشنهاد کاربران

cymbal ( n ) ( sɪmbl ) =a musical instrument in the form of a round metal plate. It's hit with a stick, or two cymbals are hit against each other
cymbal
Noun - countable - usually plural :
سِنج
( آلت موسیقی گِرد، ساخته شده از فلز برنج، که برای به صدا درآوردن آن یا یک جفت از آنها را به کمک دو دست به هم می کوبند و یا با یک چوب بر روی یکی از آنها ضربه می زنند. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال :
As we walked down towards the community centre they all stopped off somewhere to steal some cymbals

cymbalcymbal
منابع• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/cymbal• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/cymbal• https://www.merriam-webster.com/dictionary/cymbal• https://www.ldoceonline.com/dictionary/cymbal
با سنج نواختن ، سنج، پشل ( موسیقی )
cymbal
Plate of musical instrument in from of thir round metal
دوست عزیز گفتن سمبل که اشتباهه. اون سمبل میشه Symbol که یعنی مظهر و نماد و نشان
Cymbal یعنی سنج که بک آلت موسیقیه که تو محرم تو هیئتا میبینید
Drum هم میشه طبل
Drums هم که یه ساز جداست که از ترکیب چند طبل و سنج بوجود میاد
یعنی با سنج نواختن
A pair of round metal plastes that makes a loud ringing sound
سنج، سنج ها
من ترم reach 2 کانون زبان ایران هستم و اینکه توی کتاب های کانون زبان ایران هم به این معنا استa pair of round metal plates that make a loud ringing sound
ممنون از اینکه عالی ها منو لایک می کنن
سنج نواختن باسنج
در کتاب کانون زبان میشه a pair of round metal plates that make a loud ringing sound
ساز سنج که در ایام محرم در بعضی از هیت ها استفاده می شود
سنج

سنج یا سنچ در مراسم هایی چون عزاداری وگاهی برای مراسم های خیابانی استفاده میشود
سنج
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس