cycling

/ˈsaɪkl̩ɪŋ//ˈsaɪkl̩ɪŋ/

معنی: دوچرخه سواری، چرخه زنی، چرخ سواری، چرخه زنی
معانی دیگر: چرخه زنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the activity or competitive sport of riding or racing on a bicycle.

(2) تعریف: the activity of something that is cyclical, or passes through cycles.

- The cycling of a manic-depressive can be devastating.
[ترجمه گوگل] دوچرخه سواری یک شیدایی- افسردگی می تواند ویرانگر باشد
[ترجمه ترگمان] دوچرخه سواری یک افسرده مبتلا به افسردگی می تواند مخرب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. prosperity goes cycling on from generation to generation
رونق از نسلی به نسل دیگر می گردد.

2. i love swimming and cycling
من عاشق شنا و (دوچرخه) سواری هستم.

3. he reckons that he has clocked up more than two hundred thousand miles in a life of cycling
او حساب می کند که طی یک عمر دوچرخه سواری بیش از دویست هزار میل را طی کرده است.

4. Cycling enjoyed a vogue at the end of the nineteenth century.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری در پایان قرن نوزدهم رواج یافت
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری در اواخر قرن نوزدهم از یک مد برخوردار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cycling shorts were the latest craze/ the craze that year.
[ترجمه گوگل]شورت دوچرخه سواری جدیدترین شوق/ جنون آن سال بود
[ترجمه ترگمان]این شلوارک تا آخر عمرش آخرین جنون و دیوانگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You should wear something light-coloured when you're cycling at night so that you're more visible.
[ترجمه گوگل]هنگام دوچرخه سواری در شب باید لباسی با رنگ روشن بپوشید تا بیشتر دیده شوید
[ترجمه ترگمان]تو باید یه چیز روشن بپوشی وقتی که شب داشتی دوچرخه سواری می کردی تا بیشتر نمایان بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We did a lot of cycling in France last year.
[ترجمه گوگل]ما سال گذشته در فرانسه دوچرخه سواری زیادی انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]سال گذشته بسیاری از دوچرخه سواری در فرانسه را انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was cycling home when she had a puncture .
[ترجمه گوگل]او در حال دوچرخه سواری به خانه بود که سوراخ شد
[ترجمه ترگمان]وقتی پنچر شده بود خونه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jack is great on cycling and jazz.
[ترجمه گوگل]جک در دوچرخه سواری و جاز عالی است
[ترجمه ترگمان]جک در دوچرخه سواری و جاز عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She was cycling along with her bicycle basket full of shopping.
[ترجمه گوگل]او همراه با سبد دوچرخه اش پر از خرید، دوچرخه سواری می کرد
[ترجمه ترگمان]او با سبد دوچرخه پر از خرید دوچرخه سواری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cycling is a cheap way to get around.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری یک راه ارزان برای رفت و آمد است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری راه ارزانی برای دور زدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. After three hours cycling we decided to turn homewards.
[ترجمه گوگل]بعد از سه ساعت دوچرخه سواری تصمیم گرفتیم به سمت خانه برگردیم
[ترجمه ترگمان]پس از سه ساعت، تصمیم گرفتیم که عازم خانه شویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'm out of the habit of cycling to work.
[ترجمه گوگل]من عادت ندارم با دوچرخه به سر کار بروم
[ترجمه ترگمان]من عادت دارم که دوچرخه سواری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Cycling is highly beneficial to health and the environment.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری برای سلامتی و محیط زیست بسیار مفید است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری برای سلامتی و محیط زیست بسیار مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He suffered a fatal heart attack while cycling.
[ترجمه گوگل]او در حین دوچرخه سواری دچار حمله قلبی مرگبار شد
[ترجمه ترگمان]او در حالی که دوچرخه سواری می کرد، دچار حمله قلبی مهلکی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دوچرخه سواری (اسم)
cycling

چرخه زنی (اسم)
cycling

چرخ سواری (اسم)
cycling

چرخه زنی (صفت)
cycling

تخصصی

[سینما] سیکل یا دوره
[ریاضیات] دوری

انگلیسی به انگلیسی

• sport of riding a bicycle or motorcycle; act of riding a bicycle

پیشنهاد کاربران

دایره کشیدن
دوچرخه سواری
مثال:
a campaign on behalf of cycling
یک کمپین به خاطر دوچرخه سواری
cycling ( n ) ( saɪklɪŋ ) =the sport or activity of riding a bicycle, e. g. to go cycling. Cycling is Europe's second most popular sport.
cycling
رکابزنی
Activity of riding a bicycle
Activitie of riding a bicycle
دوچرخه سواری
Bike riding _bicycling
چرخشی. متناوب. متغیر. متحول.
cycling ( ورزش )
واژه مصوب: دوچرخه سواری
تعریف: 1. استفاده از دوچرخه برای جابه جایی و تفریح و انجام تمرینات ورزشی 2. ورزشی با استفاده از دوچرخه که به سه رشتۀ اصلی دوچرخه سواری راهه و دوچرخه سواری جاده و دوچرخه سواری برون جاده تقسیم می شود
تناوب، سیکل
rapid - cycling bipolar
چرخ سواری
دوچرخه سواری یا چرخه زنی
چرخه، سیکل ( زمین شناسی )
دوچرخه سواری
در متون مهندسی معنی چرخشی هم می دهد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس