cyclical

/ˈsaɪkl̩ɪkl̩//ˈsaɪkl̩ɪkl/

گردشی ,چرخی ,دوری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: pertaining to, forming, or recurring in a cycle.
مشابه: alternate, periodic

(2) تعریف: of or relating to recurring change in business or financial matters.

(3) تعریف: (usu. pl.) stocks of companies whose business varies in cycles.

جمله های نمونه

1. cyclical depression
افسرده روانی ادواری

2. Economic activity often follows a cyclical pattern.
[ترجمه گوگل]فعالیت اقتصادی اغلب از یک الگوی چرخه ای پیروی می کند
[ترجمه ترگمان]فعالیت اقتصادی اغلب از الگوی چرخه ای پیروی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Changes in the economy have followed a cyclical pattern.
[ترجمه گوگل]تغییرات در اقتصاد از یک الگوی چرخه ای پیروی کرده است
[ترجمه ترگمان]تغییرات در اقتصاد از الگوی چرخه ای پیروی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The object is no longer in cyclical motion.
[ترجمه گوگل]جسم دیگر در حرکت چرخه ای نیست
[ترجمه ترگمان]شی دیگر در حرکت چرخشی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cyclical, industrial stocks lagged badly amid disappointing earnings and worries about flagging economic growth.
[ترجمه گوگل]سهام چرخه‌ای و صنعتی در میان درآمدهای ناامیدکننده و نگرانی‌ها در مورد رشد اقتصادی به شدت عقب افتادند
[ترجمه ترگمان]Cyclical، سهام صنعتی در میان درآمدها و نگرانی های نا امید کننده در رابطه با رشد اقتصادی عقب مانده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This cyclical view of the historical process differs from that of modern Western man in a most fundamental manner.
[ترجمه گوگل]این نگرش چرخه‌ای به فرآیند تاریخی از نظر بنیادی‌ترین وجه با دیدگاه انسان مدرن غربی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه چرخه ای از فرآیند تاریخی با دیدگاه بنیادین مرد غربی متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The migrating motor complex consists of a cyclical period of activity with a length of about 120 minutes in man.
[ترجمه گوگل]مجموعه حرکتی مهاجرت شامل یک دوره چرخه ای از فعالیت با طول حدود 120 دقیقه در انسان است
[ترجمه ترگمان]مجتمع حرکتی مهاجرت شامل دوره گردشی فعالیت با طول حدود ۱۲۰ دقیقه در انسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cyclical stocks ended the year at the bottom of the barrel, illustrating the growing investor skittishness about the economy.
[ترجمه گوگل]سهام چرخه‌ای سال را در انتهای بشکه به پایان رساندند که نشان‌دهنده بی‌حوصلگی سرمایه‌گذاران در مورد اقتصاد است
[ترجمه ترگمان]سهام Cyclical در پایان سال در انتهای بشکه به پایان رسید و سرمایه گذاران رو به رشد در مورد اقتصاد را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Damped cyclical variation in national income.
[ترجمه گوگل]کاهش تغییرات چرخه ای در درآمد ملی
[ترجمه ترگمان]۳ تغییرات چرخه ای در درآمد ملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Besides the cyclical view and the progressive, there was the important tradition concerning a Golden Age in the remote past.
[ترجمه گوگل]علاوه بر دیدگاه ادواری و پیشرو، سنت مهم مربوط به عصر طلایی در گذشته دور وجود داشت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر دیدگاه دوره ای و پیشرفت، یک سنت مهم در رابطه با عصر طلایی در گذشته دوردست وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was overtaken by a long cyclical drought.
[ترجمه گوگل]خشکسالی دوره ای طولانی بر آن غلبه کرد
[ترجمه ترگمان]خشکسالی دوره ای طولانی پیشی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Seasonal rhythms are generally much more regular than cyclical rhythms and so can be measured and forecasted more accurately.
[ترجمه گوگل]ریتم های فصلی به طور کلی بسیار منظم تر از ریتم های چرخه ای هستند و بنابراین می توان با دقت بیشتری اندازه گیری و پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]ریتم های فصلی معمولا بسیار منظم از ریتم های چرخه ای هستند و بنابراین می توان آن ها را دقیق تر اندازه گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If the firm has a short-term or cyclical need for funds, a long-term obligation may be highly undesirable.
[ترجمه گوگل]اگر شرکت نیاز کوتاه مدت یا دوره ای به وجوه داشته باشد، تعهد بلندمدت ممکن است بسیار نامطلوب باشد
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت نیاز به سرمایه کوتاه مدت یا چرخه ای دارد، یک تعهد طولانی مدت می تواند بسیار نامطلوب باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A cyclical deficit is like Melvin, who, understandably, gets fat in the hospital, because he can not exercise.
[ترجمه گوگل]کمبود چرخه ای مانند ملوین است که قابل درک است که در بیمارستان چاق می شود، زیرا نمی تواند ورزش کند
[ترجمه ترگمان]کسری دوره ای مانند ملوین است که مسلما در بیمارستان چاق می شود، چون نمی تواند ورزش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] به طور دوره ای
[ریاضیات] دوری، دایره ای

انگلیسی به انگلیسی

• periodical, repeating, recurrent; (about a stock) quickly reacting to market trends,tending to rise quickly when the market rises and fall quickly when the market falls (economics)
stock whose prices fluctuates quickly according to market trends, stock whose value rises quickly when the market rises and falls quickly when the market falls (economics)
a cyclical process happens again and again in cycles.

پیشنهاد کاربران

بپرس