cycle time

/ˈsaɪkl̩ˈtaɪm//ˈsaɪkl̩taɪm/

مدت چرخه

جمله های نمونه

1. Average cycle time design cycle ranges from around 22 to 30 weeks depending on the nature of the array.
[ترجمه گوگل]متوسط ​​چرخه طراحی زمان چرخه بسته به ماهیت آرایه از حدود 22 تا 30 هفته متغیر است
[ترجمه ترگمان]چرخه طراحی زمان چرخه از حدود ۲۲ تا ۳۰ هفته بسته به ماهیت آرایه متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Class etal. have also concluded that the cycle time is short.
[ترجمه گوگل]کلاس etal همچنین به این نتیجه رسیده اند که زمان چرخه کوتاه است
[ترجمه ترگمان]etal کلاس همچنین نتیجه گرفت که زمان چرخه کوتاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The distribution of cell cycle time in ELF magnetic fields and at different temperatures are investigated.
[ترجمه گوگل]توزیع زمان چرخه سلولی در میدان های مغناطیسی ELF و در دماهای مختلف بررسی شده است
[ترجمه ترگمان]توزیع زمان چرخه سلول در میدان های مغناطیسی ELF و دماهای مختلف مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If the Token-ring cycle time is determined enough, the system cycle tends to stabilization.
[ترجمه گوگل]اگر زمان چرخه Token-ring به اندازه کافی تعیین شود، چرخه سیستم تمایل به تثبیت دارد
[ترجمه ترگمان]اگر زمان چرخه توکن به اندازه کافی تعیین شده باشد، چرخه سیستم به ثبات می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. NOTE Cycle time related to rejected product analysis should be consistent with determination of root cause, corrective action and monitoring the effectiveness of implementation.
[ترجمه گوگل]یادآوری زمان چرخه مربوط به تجزیه و تحلیل محصول رد شده باید با تعیین علت اصلی، اقدامات اصلاحی و نظارت بر اثربخشی اجرا سازگار باشد
[ترجمه ترگمان]نکته چرخه مربوط به تحلیل محصول رد شده باید با تعیین علت ریشه ای، اقدام اصلاحی و نظارت بر اثربخشی پیاده سازی سازگار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Which TSA is a Simulink simulation cycle time.
[ترجمه گوگل]کدام TSA یک زمان چرخه شبیه سازی Simulink است
[ترجمه ترگمان]کدام تی اس یک زمان چرخه شبیه سازی Simulink است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Main memory cycle time has bottomed out.
[ترجمه گوگل]زمان چرخه حافظه اصلی به پایان رسیده است
[ترجمه ترگمان]زمان چرخه حافظه اصلی به شدت آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The calculation cycle time and upon the take time study we save 2 men, excellence!
[ترجمه گوگل]زمان چرخه محاسبه و پس از مطالعه زمان، ما 2 مرد را نجات می دهیم، عالی!
[ترجمه ترگمان]زمان چرخه محاسبه و در مطالعه زمانی طول می کشد که ما ۲ مرد را نجات دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The intervals are predetermined by the elements of a motor task or more simply by the target cycle time of a task.
[ترجمه گوگل]فواصل زمانی توسط عناصر یک کار حرکتی یا به طور ساده تر توسط زمان چرخه هدف یک کار از پیش تعیین می شوند
[ترجمه ترگمان]این فواصل به وسیله عناصر یک کار موتوری و یا ساده تر از زمان چرخه هدف یک کار تعیین می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It now appears that radioactive heating would be less important than conductive heating from the core, allowing a faster cycle time.
[ترجمه گوگل]اکنون به نظر می رسد که گرمایش رادیواکتیو نسبت به گرمایش رسانا از هسته اهمیت کمتری دارد و زمان چرخه سریع تری را ممکن می سازد
[ترجمه ترگمان]هم اکنون به نظر می رسد که گرمایش رادیو اکتیو نسبت به گرمایش رسانا از هسته اهمیت کمتری دارد و این امکان را فراهم می آورد که زمان چرخه سریع تر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In addition to using good teamwork, they demanded team performance against specific goals ranging from cycle time reduction to skit preparation.
[ترجمه گوگل]علاوه بر استفاده از کار تیمی خوب، آنها خواستار عملکرد تیمی در برابر اهداف خاص از کاهش زمان چرخه تا آماده سازی اسکیت بودند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر استفاده از کار گروهی خوب، آن ها خواستار عملکرد تیمی در برابر اهداف خاص از کاهش زمان چرخه تا آماده سازی آن شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The system is of such advantages as equipment optimization, accurate handling, short cycle time and high product quality.
[ترجمه گوگل]این سیستم از مزایایی مانند بهینه سازی تجهیزات، کنترل دقیق، زمان چرخه کوتاه و کیفیت بالای محصول برخوردار است
[ترجمه ترگمان]این سیستم از این مزایا به عنوان بهینه سازی تجهیزات، کنترل دقیق، زمان چرخه کوتاه و کیفیت محصول بالا استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And put forward from here the spring health defend the disease should be heavy at adjust the liverish new look of treatment of amiable cycle time in liver and protect in liver.
[ترجمه گوگل]و از اینجا بهار سلامت دفاع از بیماری باید سنگین در تنظیم کبدی نگاه جدید درمان زمان چرخه دوستانه در کبد و محافظت در کبد
[ترجمه ترگمان]و از اینجا به بعد، سلامت بهار از این بیماری باید برای تنظیم ظاهر جدید درمان زمان چرخه دوست داشتنی در کبد و محافظت از کبد، سنگین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This paper formulates and solves a tooling problem in the context of multi-product mix, where the mean cycle time must be under a predefined target.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک مشکل ابزارسازی را در زمینه ترکیب چند محصولی، که در آن زمان چرخه متوسط ​​باید تحت یک هدف از پیش تعریف شده باشد، فرموله و حل می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله به حل مساله تجهیز در بافت ترکیبی چند محصول می پردازد که در آن زمان چرخه متوسط باید تحت یک هدف از پیش تعیین شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To identity the productivity improvement opportunities by standardizing process cycle time for station and line balance.
[ترجمه گوگل]شناسایی فرصت های بهبود بهره وری با استانداردسازی زمان چرخه فرآیند برای تعادل ایستگاه و خط
[ترجمه ترگمان]برای شناسایی فرصت های بهبود بهره وری از طریق استانداردسازی زمان چرخه فرآیند برای ایستگاه و تعادل خط
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] زمان چرخه ؛ مدت چرخه ؛ زمان سیکل
[صنعت] زمان سیکل - مدت زمانی که طول می کشد که یک فرآیند تکراری به نقطه شروع خود باز گردد.

انگلیسی به انگلیسی

• period of time which passes between repeated actions, period of time which passes between the execution of one command to the execution of another (computers)

پیشنهاد کاربران

مدت زمان چرخه
دوره تناوب
cycle time ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: مدت چرخه
تعریف: مجموع زمان های تنظیم حرکت در تقاطع در یک نوبت
The total time from the beginning to the end of your process, as defined by you and your customer. Cycle time includes process time, during which a unit is acted upon to bring it closer to an output, and delay time, during which a unit of work is spent waiting to take the next action.

بپرس