cybercafe

جمله های نمونه

1. Many towns and cities have cybercafes where you can surf the Internet/Net/Web.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شهرها و شهرها کافه های سایبری دارند که می توانید در آنها در اینترنت/شبکه/وب گشت و گذار کنید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شهرها و شهرها cybercafes دارند که در آن ها می توانید در اینترنت \/ اینترنت \/ اینترنت جستجو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Mom and Dad met each other in a cybercafe.
[ترجمه گوگل]مامان و بابا همدیگر را در یک کافه مجازی ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان] مامان و بابا همدیگه رو توی \"cybercafe\" ملاقات کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the restrooms of that cybercafe, dad connected to mom.
[ترجمه شمیم] تو دستشویی کافی نت بابا به مامان وصل شد ( تماس اینترنتی گرفت )
|
[ترجمه گوگل]در سرویس بهداشتی آن کافه سایبری، پدر به مامان وصل شد
[ترجمه ترگمان]توی دستشویی اون cybercafe بابا به مامان ربط داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mon and Dad met each other in a cybercafe.
[ترجمه گوگل]مون و بابا همدیگر را در یک کافه سایبری ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]مونیکا \"و بابا همدیگه رو تو\" cybercafe \"ملاقات کردن\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Indonesian children pack into a cybercafe in Jakarta, Indonesia.
[ترجمه گوگل]کودکان اندونزیایی در یک کافه سایبری در جاکارتا، اندونزی جمع می شوند
[ترجمه ترگمان]کودکان اندونزیایی در جاکارتا در اندونزی جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. LiLi:You have many choices, such as going to a coffee bar, a cybercafe, or a disco.
[ترجمه گوگل]لی لی: شما انتخاب های زیادی دارید، مانند رفتن به یک کافه، یک کافه اینترنتی، یا یک دیسکو
[ترجمه ترگمان]شما انتخاب های زیادی دارید، مثل رفتن به بار قهوه یا دیسکو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cafe that provides customers with internet access (through several computers located in the restaurant) along with the service of food or drink

پیشنهاد کاربران

کافی نت
Internet cafe
cybercaf�, is a caf� that provides the use of computers with high bandwidth Internet access on the payment of a fee.
کافی نت

بپرس