cutty

/ˈkəti//ˈkəti/

(شمال انگلیس و اسکاتلند)، کوتاه، کل، قاشق کوتاه

جمله های نمونه

1. Cutty smiled his slow smile that expressed no joy.
[ترجمه گوگل]کاتی لبخند آهسته اش را زد که بیانگر شادی نبود
[ترجمه ترگمان]cutty لبخندی زد که حاکی از شادی و شادی نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Greenwich also home to the famous the Cutty Sark and the national Maritime Museum.
[ترجمه گوگل]گرینویچ همچنین خانه معروف کاتی سارک و موزه ملی دریایی است
[ترجمه ترگمان]گرینویچ همچنین به خانه معروف Cutty Sark و موزه ملی دریانوردی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cutty Sark was one of the fastest sailing ships that has ever been built.
[ترجمه گوگل]کاتی سارک یکی از سریع ترین کشتی های بادبانی بود که تا به حال ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]cutty sark یکی از سریع ترین کشتی های بادبانی که تا حالا ساخته شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Cutty Sark rolled from side to side and it became impossible to steer her.
[ترجمه گوگل]کاتی سارک از این طرف به آن طرف غلتید و هدایت او غیرممکن شد
[ترجمه ترگمان]The sark از این سو به آن سو می چرخید و دیگر نمی توانست او را هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cutty Sark rolled from side to side and it became impossible to steer her.
[ترجمه گوگل]کاتی سارک از این طرف به آن طرف غلتید و هدایت او غیرممکن شد
[ترجمه ترگمان]cutty از این سو به آن سو می چرخید و دیگر نمی توانست او را هدایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because of this, the Cutty Sark lost her lead.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، کاتی سارک برتری خود را از دست داد
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، the sark سرب را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Cutty Sark was one the fastest sailing ships that has ever been built.
[ترجمه گوگل]کاتی سارک یکی از سریع ترین کشتی های بادبانی بود که تا کنون ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]The sark یکی از سریع ترین کشتی های بادبانی بود که تا به حال ساخته شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I finished off the wine in my glass and added Cutty Sark.
[ترجمه گوگل]شراب را در لیوانم تمام کردم و کاتی سارک را اضافه کردم
[ترجمه ترگمان]من شراب رو توی لیوان خودم تموم کردم و به \"cutty sark\" اضافه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I crossed the hall and went into the den, fetching an old-fashioned glass and the bottle of Cutty Sark.
[ترجمه گوگل]از سالن گذشتم و به داخل لانه رفتم و یک لیوان قدیمی و بطری کاتی سارک را آوردم
[ترجمه ترگمان]از هال گذشتم و به درون اتاق رفتم و یک شیشه کهنه و یک بطری of cutty را آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has also recreated Sydney's Opera House, the Taj Mahal and Cutty Sark in 1:164 scale.
[ترجمه گوگل]او همچنین خانه اپرای سیدنی، تاج محل و کاتی سارک را در مقیاس 1:164 بازسازی کرده است
[ترجمه ترگمان]او همچنین خانه اپرای سیدنی، تاج محل و Cutty Sark را در مقیاس ۱: ۱۶۴ مورد بازسازی قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Before they were replaced by steamships, sailing vessels like Cutty sark were used to carry tea from China and wool from Australia.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه کشتی های بخار جایگزین آنها شوند، کشتی های بادبانی مانند کاتی سارک برای حمل چای از چین و پشم از استرالیا استفاده می شد
[ترجمه ترگمان]پیش از جایگزین شدن توسط steamships، کشتی های بادبانی مانند Cutty sark برای حمل چای از چین و پشم از استرالیا به کار می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thoug the new rudder was fitted at a tremendous speed, it was impossible for the Cutty Sark to win.
[ترجمه گوگل]اگر چه سکان جدید با سرعت فوق العاده ای نصب شده بود، برنده شدن کاتی سارک غیرممکن بود
[ترجمه ترگمان]سکان کشتی جدید با سرعت بسیار مجهز شده بود و برای برنده شدن امکان پذیر نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I just penetrate by this time she mow a pate of cutty cilia, the light projects light upon the stereoscopic profile of a half-blooded woman.
[ترجمه گوگل]من فقط تا این لحظه نفوذ می کنم که او یک گل مژه بریده را می کند، نور نور را بر نمای برجسته یک زن نیمه خون پخش می کند
[ترجمه ترگمان]از این زمان تا حالا به آن نفوذ می کنم و آن گاه یک جمجمه دامن کوتاه را درو می کند و نور چراغ روی سطح stereoscopic یک زن نیمه اصیل روشن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• short tobacco pipe; short spoon; light immoral woman (informal)

پیشنهاد کاربران

بپرس