cuttlefish

/ˈkətəlˌfɪʃ//ˈkʌtlfɪʃ/

معنی: ده پا
معانی دیگر: (جانورشناسی) سپیداج، ماهی مرکب، کیسه ماهی (انواع پابرسران تیره ی sepiidae که هشت پا و دو شاخک دارند و برای دفاع مایع تیره رنگی ترشح می کنند - cuttle هم می گویند)، سپیداچ، ماهى مرکب، سپیداج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: cuttlefish, cuttlefishes
• : تعریف: any of several mollusks with calcified internal shells and ten tentacles attached to the head.

جمله های نمونه

1. The ink of cuttlefish beclouded the water.
[ترجمه گوگل]جوهر دهنه آب را تیره کرد
[ترجمه ترگمان]جوهر of آب را بیرون ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Oysters are molluscs, as are snails and cuttlefish.
[ترجمه گوگل]صدف‌ها مانند حلزون‌ها و ماهی‌های دریایی نرم تن هستند
[ترجمه ترگمان]صدف خوراکی مانند snails و cuttlefish است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For example, the cuttlefish, when attacked, releases a large blob of ink into the water.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سگ ماهی در هنگام حمله، یک لکه بزرگ جوهر را در آب آزاد می کند
[ترجمه ترگمان]برای مثال، ماهی cuttlefish وقتی مورد حمله قرار گرفت، لکه بزرگی از جوهر را در آب آزاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You could add a piece of cuttlefish bone, which is high in calcium, and would dissolve in the water.
[ترجمه گوگل]می توانید تکه ای از استخوان دهنه را اضافه کنید که کلسیم بالایی دارد و در آب حل می شود
[ترجمه ترگمان]می توانید یک تکه استخوان cuttlefish را به آن اضافه کنید که در کلسیم بالا است و در آب حل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hallow tomato stuffed with mango paste, cuttlefish, shrimp, crabmeat, octopus, and fish slices.
[ترجمه گوگل]گوجه‌فرنگی مقدس پر شده با رب انبه، کاسه ماهی، میگو، گوشت خرچنگ، اختاپوس و برش‌های ماهی
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی گندیده پر از خمیر انبه، ماهی cuttlefish، میگو، crabmeat، octopus و تکه های ماهی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Still feel in cuttlefish great dallis with seabird during, mew dives and fall, hold fish readily.
[ترجمه گوگل]هنوز هم در دلیس بزرگ با سگ دریایی با پرنده دریایی در طول، غواصی و پاییز احساس می کنید، ماهی را به راحتی نگه دارید
[ترجمه ترگمان]همچنان در ماهی cuttlefish great با seabird،،، شیرجه می زند و می افتد و ماهی ها را به آسانی نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cuttlefish 's egg gland contains a lot of protein, and is regarded as a choice seafood.
[ترجمه گوگل]غده تخم مرغ ماهی ماهی حاوی مقدار زیادی پروتئین است و به عنوان یک غذای دریایی انتخابی در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]غده egg cuttlefish حاوی مقدار زیادی پروتئین است و به عنوان غذای دریایی انتخاب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remove cuttlefish when cooled, slice and serve with the sauce.
[ترجمه گوگل]پس از سرد شدن، کوفته ماهی را بردارید و برش بزنید و با سس سرو کنید
[ترجمه ترگمان]cuttlefish را وقتی سرد شده، برش دار و با سس سرو کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wash cuttlefish flesh and finely chop . Process in mincer.
[ترجمه گوگل]گوشت دهگان را بشویید و ریز خرد کنید فرآیند در خردکن
[ترجمه ترگمان]گوشت cuttlefish را با موهای زبر بشویید فرآیند در mincer
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For toothpaste I used washed - up cuttlefish bone with wild fennel seeds, an oddity for a vegan.
[ترجمه گوگل]برای خمیردندان از استخوان دهنه شسته شده با دانه های رازیانه وحشی استفاده کردم که برای یک گیاهخوار عجیب است
[ترجمه ترگمان]برای خمیر دندان، من از استخوان ماهی washed با دانه های رازیانه وحشی استفاده کردم، یک مورد عجیب برای یک گیاه گیاهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This cuttlefish has a horny internal shell like a pen.
[ترجمه گوگل]این ده ماهی دارای پوسته داخلی شاخی مانند قلم است
[ترجمه ترگمان]این cuttlefish، مثل یک خودکار، یک پوسته داخلی مردانه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The cuttlefish escaped by beclouding the water with an inky discharge.
[ترجمه گوگل]سگ ماهی با پوشاندن آب با ترشحات جوهری فرار کرد
[ترجمه ترگمان]cuttlefish با تخلیه inky از آب گریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Combine the seasonings, cuttlefish paste and mixed vegetables. Stir well. Refrigerate for 30 minutes.
[ترجمه گوگل]ادویه ها، خمیر دهنه ماهی و سبزیجات مخلوط را با هم ترکیب کنید خوب هم بزنید به مدت 30 دقیقه در یخچال قرار دهید
[ترجمه ترگمان]این ادویه را با خمیر cuttlefish و سبزیجات مخلوط کنید خوب هم بزنید refrigerate برای ۳۰ دقیقه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Rich in fish, octopus, pomfret, cuttlefish, fish and swimming crab shells painted, marine products, razor clams, shrimp, etc., is a fresh harvest of the Gulf for years.
[ترجمه گوگل]سرشار از ماهی، اختاپوس، پومفرت، کاتر ماهی، ماهی و پوسته خرچنگ شنا، فرآورده های دریایی، صدف های تیغ، میگو و غیره، محصول تازه خلیج فارس برای سال هاست
[ترجمه ترگمان]در ماهی، هشت پا، ماهی cuttlefish، ماهی، ماهی و صدف خرچنگ دریایی، صدف دریایی، خرچنگ دریایی، میگو، میگو و غیره، محصول جدیدی از خلیج فارس برای سال ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ده پا (اسم)
cuttlefish, decapod

انگلیسی به انگلیسی

• ten-armed sea mollusk (related to squid)
a cuttlefish is an animal with a hard internal shell that lives close to the bottom of the sea near a coast.
a cuttlefish is also the shell of a cuttlefish.

پیشنهاد کاربران

ماهی مرکب میشه squid
سپیداج - ده پا -
cuttlefish
سِپیداج که با ماهی مرکب گاهی اشتباه میشود جانوری نرم تن و دریازی است از راستهٔ سپیداجان ( Sepiida ) و ردهٔ سرپایان.
سپیداج

بپرس