cutting corners

پیشنهاد کاربران

Doing something poorly in order to save time or money
شرتی کار کردن، سنبل کاری کردن
ماست مالی کردن
To do something in the easiest, cheapest, or fastest way
از سر و ته چیزی زدن ( به منظور کسب پول بیشتر یا بدست اوردن زمان بیشتر )
I want something deeper than the stuff you usually do for me, so don't look for ways
...
[مشاهده متن کامل]

to cut corners
اینبار ازت یک کار بهتر میخوام، پس دنبال این نباش از سر و ته ش بزنی.
@لَنگویچ

از کار دزدیدن ( کاری به پیمانکار داده شده، جهت صرفه جوئی مثلا جنس نامرغوب استفاده می کنه )
از چیزی زدن، صرفه جویی کردن

بپرس