1. cuts of beef
گوشت قسمت های مختلف گاو
2. cuts and bruises
زخم و کوفتگی،زخم و زیلی
3. he cuts no ice around here any more
او دیگر در اینجا خرش نمی رود.
4. savage cuts in the educational budget
کاهش های دردآور بودجه ی آموزشی
5. making deep cuts in the budget
کاستن از بودجه به طور اساسی
6. the road cuts the forest in half
راه،جنگل را از وسط قطع می کند (میان بر می کند).
7. there were cuts and scores all over the leather bag
کیف چرمی پر از بریدگی و خراشیدگی بود.
8. this machine cuts and bundles hay, and then spits it out
این ماشین علف خشک را می برد و بسته بندی می کند و سپس به بیرون می افکند.
9. this soap cuts grease
این صابون چربی را می برد.
10. this wood cuts easily
این چوب به آسانی بریده می شود.
11. a mass of cuts and wounds
تعداد زیادی بریدگی و زخم
12. a remark that cuts
حرفی که برنده است
13. to make a few cuts in the play
برخی جاهای نمایشنامه را حذف کردن
14. an auxiliary generator in case of power cuts
مولد اضافی در صورت قطع شدن برق